جمعه ۷ دی
ناخدای کشتی شعری از امیر وحدتی یگانه
از دفتر عاشقانه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۲۰ شماره ثبت ۱۰۸۰۱۳
بازدید : ۲۲۹ | نظرات : ۱۱
|
دفاتر شعر امیر وحدتی یگانه
آخرین اشعار ناب امیر وحدتی یگانه
|
ناخدای کشتی
عاشق زارت شدم من، تا که دلدارم شوی
مونس تنهایی درد دل زارم شوی
دل سپردم بر تو ترسا تا رها گردم ز خود
قصد ایمانم کنی و دین و دیندارم شوی
پای تو بنهاده ام سرمایه جان را که تا
رونق و دلگرمی آشفته بازارم شوی
حال که ببریده است از غصه ی نانم امان
دست بگشا تا ز نا امنی نگهدارم شوی
دل به امید تو بر دریای طوفانی زدم
ناخدای کشتی در گل گرفتارم شوی
من بیاد چشم شهلا قدّ رعنا زنده ام
با رخ زیبا بیایی و مددکارم شوی
گشته ام مهمان چشمانت پری رویا بیا
شاهد بی خوابی چشمان بیدارم شوی
از طبیبان جهان نومیدم و دل کنده ام
تا به بالینم بیایی و پرستارم شوی
روز و شب در انتظارم تا شوم مهمان تو
یک شبی را میزبان قلب بیمارم شوی
ظلمت شب، موج دریا کشتی گم کرده راه
چهره بگشا لحظه ای ماه شب تارم شوی
شرط انصاف این نباشد تا به وقت مردنم
شاهد رقص سر و تن ، بر سر دارم شوی
آن زمان که خاطراتم میرود از یادها
یادگاری پر بها از جمله آثارم شوی
عاشق زارت شدم باز این دم آخر بیا
تا که خود آگه ز رنگ زرد رخسارم شوی
|
|
نقدها و نظرات
|
عرض سلام و ادب مهر بانو سرکار خانم آهنگریان. خوش آمدید ارجمند. سپاس. | |
|
درودها مهر بانوی ادیب خانم محبوب. از همراهی تان سپاس. | |
|
سلام و درودی بیکران جناب فتحی گرامی. حضور سبزتان مایه مباهات است عزیز. | |
|
درود بر شما عزیز گرامی. تقدیم شما ارجمند: از برای دیدن روی گل قانع همی پایکوبان شعر گویان تا به تهران آمدم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سروده اید
هزار احسنت بر شما