عاشقانه قسمت اول
گفته باشم
( . . . )
هرچه دارد در کف اش جمله خلایق
من تورا دارم
( . . . )
که گوئی دارم آنرا
از لبانم بوسه خواهی برستان
( . . . )
گر ز چشمم عشق خواهی
در نگر
یا زدستانم نوازش ها
چو خواهی
لمس کن
( . . . )
در کنارم بوی تو سرمست می سازد مرا
( . . . )
در نگاهم روی تو سرگشته ام سازد مدام
( . . . )
بازویم در گردنت باشد به وقت روز وشب
جان من هم باشدت قربان
به هر عیدی که هست
( . . . )
چشم من در چشم تو
چو ن چشم نرگس ناگران
دست من در دست تو
چون خادمی در دست دوست
پای من با پای تو
همراه دشت و کوه باد
زندگی بر کام تو
هر روزی اش نوروز باد
شادمان بینم تورا هر لحظه ای در عمر خود
( . . . )
گر به روزی درجنون بودی
هراسانش نباش
این جنون عشق باشد
عقل ها در مکتبش
تا بخوانند و بدانندش کتاب
باز تا عاشق نباشند
گیج و منگند و
ندانند کلمه ای
همانگونه که مشاهده می شود این سروده به شکل یک بداهه سرایی عاشقانه و دو طرفه بوده است که اظهارات طرف معشوق بدلیل محدودیت های موجود حذف گردیده است. بریدگی های موضوعی حاصلِ اظهاراتِ مقابل است که انگیزه ای برای گشودن بند و بابی جدید به صورت یک بداهه گشته است. امیدوارم از شنیدن و خواندن این سروده لذت ببرید.