بانو، خسته نشو،..
خودت را گاهی درآغوش بکش، قربان صدقهاش برو
تو اعجاز خدایی در میان این همه تردید ایمان،
اینجا همه هوای قدم زدن در باران با تو را به سر دارند،آن وقت تو چتر بر سر داری
ببند چترت را ،بگذار لمس کند باران تنِ خستهای را که روحش به بلندای عرشِ کبریاییست.
بانو حال دلت چگونه است؟
هنوز هم رویای شاهزادهء سوار بر اسب سپید را میبینی؟
چه میپرسم؟ مگر میشود رویاها سراغی از ذهنِ متلاطمِ دخترک بازیگوش دیروز را نگیرد؟
راستی آن دوستت دارمی که چشم انتظارش بودی را شنیدی یا نه؟
اصلاً بیخیال آن....
رو در روی آینه بایست موهایت را پریشان کن که روزگار آشفته ء روی تو شود،
رژ قرمز و لاک صورتیت را فراموش نکن ، مهم نیست چند سالهای؛
مردان سرزمینم حسرت دنیای رنگیت را بر دل دارند،
چرا صورتی روزگارت چرک شود بانو؟چرا؟؟
بانو، چای دلتنگیت را تلخ بنوش تو خودت قند مکرّر هستی؛
نگذار تلخیها خاطرت را مکدّر کند
تو ،تو مادر احساسی....
با آفرینش تو خداوند به خود بالید ، حوریان بر دف زدند
بانو، تو ترنّم عشقی
تو یاس سپید حیاط خلقتی
تو را باید بویید
تو را باید بوسید
بگذار بسوزد در آتشِ خودخواهی خود،
جهانی که ندانست قدرِ برق نگاهت را.......
#نفیسه_کلهری
《نفس》
میلاد با سعادت جده سادات
ام ایبها
حضرت فاطمه زهرا
بر شما مبارک باد