پنجشنبه ۶ دی
|
آخرین اشعار ناب مهرداد عزیزیان
|
محروم نکُن یارا این دیده ز رخسارت
حیران شده چشمانم از منطقِ کردارت
چون هندسه میخوانم با رُویتِ آن ابرو
جبر است اگر باشم خط خورده ز دیدارت
چون ابر،پُر از لطفی اما نشوی باران
گنجینه ی اسراری از من شده ای پنهان
طوفانِ خیال اکنون پیچیده به افکارم
ای مامنِ شیدایی ایمن کُنم از طوفان
در مکتبِ چَشمانت هر خدعه خطا باشد
نیرنگ نبین از دل ،این مسلکِ ما باشد
من توبه نخواهم کرد از نِیل به بالینت
کین توبه ی بی بنیان بد تر ز جزا باشد
هر سنگِ مَحک دیدی بی شک زده ای بر دل
ما را چه عیاری شد از هر محکت حاصل؟
این سینه ی مجنون را ،آشفته ی محزون را
آزاد کن از چرخش در دایره ای باطل
من طالبِ هر حکمم کز چَشمِ خمار آید
باشد که مرا میلی از جانبِ یار آید
بذری به دلت کِشتم از این دلِ بی آفت
وقت است مرا شوقی زان سینه به بار آید
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام بر جناب حکیم گرامی متشکرم از پنجره ی سبزتان بزرگوار بله زبان شعر به روز نیست. به این زبان چون علاقه مندم گاها گریزی میزنم البته گاها که نمیشود گفت. بهتر است بگویم گاها به زبان امروزی گریزی میزنم و به روز بودن زبان هم البته بسیار خوب است و باید با زبان روز هم شعر گفت در مورد ۳ قافیه هم حق با شماست ، از ملزومات نیست ولی باز این هم میل درونیست که در حد توان از ۳ قافیه استفاده کنم ولی ۲ قافیه در چهارپاره کفایت میکند متشکرم از حضور پرمهرتان 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت جناب خوشروی گرامی زیبا نگاهید بزرگوار 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت بانو عجم گرامی متشکرم ار حضور پرمهرتان 🌺🙏🌺 | |
|
سلاممجدد خدمت جناب حکیم گرامی 🌺🙏🌺 | |
|
سلام مجدد خدمت جناب خوشروی گرامی متشکرم از حضورتان سپاسگزار محبتتان هستم 🌺🙏🌺 | |
|
سلام بر جناب خواجه زاده گرامی متشکرم از حضور و پنجره ی سبزتان🙏 بدوا عرض کنم چون بنده نسبتا جدیدالورود هستم به سایت محترم، نمیدانم شما کدام یک از این دو بزرگوار هستید و حس میکنم دارم با هر دو عزیز صحبت میکنم یا شعر هردو بزرگوار را میخوانم. به هر رو بنا رو گذاشتم که شما عزیز سمت چپی هستید . اینجوری کمی ذهنم از آشفتگی در می آید. از آخر به اول عرض کنم عزیز عیب جویی نیست ، نظر است یا نقد است. به هر حال آنکه اجازه ی نقد میدهد باید صبور هم باشد چون معمولا در پنجره های سبز بناست کمی سخت گیری شود . در مورد حذف " را" عرض کنم بنده در شعرهای دیگری هم گاها این بنده ی خدا را حذف کرده ام در شعری که شنبه احتمالا از بنده روی سایت مینشیند هم یک نمونه ی دیگرش موجود است در اینکه این حذف ایراد است شکی نیست و در اینکه بهتر است حذف نشود هم بحثی نیست ولی نظرم این است که خواننده را گیج و سردر گم نمیکند و البته یک مصرع را میتوان تا دهها بار بازنویسی کرد ولی گاها هیچ کدامش به دلم نمینشیند . دیده و چشم و رویت و دیدار ، اگر در شعر حافظ باشد همه به به و چه چه میکنند که ببینید چه مراعات نظیری احسنت!! شوخی کردم ✋ به هر حال بنده که قصد مراعات ساختن نداشته ام منتها اینها همه در راستای هدفی واحد در حرکتند و به گمانم اندکی درجه ی سخت گیری را اینجا بالا برده اید عزیز. به هر حال جلب نظر مشکل پسندان چندان آسان نیست. منتها بنده قطعا باور دارم که جلب رای موافق صد در صدی کار انسان نیست. پس برایم عجیب نیست که شعری را برخی دوست داشته و برخی دوست نداشته باشند یا ایرادی در آن ببینند که باب میلشان نباشد. این طبیعیست و مهم پنجره ی سبز است که فرصت تبادل نظر میدهد. بنده از طرفداران این ایده هستم که حتی به مخاطبان غیر شاعر سایت هم فرصت نظر دهی داده میشد، که البته میدانم پروسه ای بسیار پیچیده است و جوانب بسیار دارد متشکرم از حضورتان 🌺🙏🌺 | |
|
تصور کنید چهار خط با چهار مدادرنگی ناهمرنگ بکشید. باید تصویر زیبایی شود، اما اگر هر چهار خط را روی هم بکشید، میشود یک نقاشی مبتدیانه. مثل بند نخست که با چهار واژهی هممعنی چهار بار مفاهیم و تصاویری نهچندان متفاوت آفریده اید. تازه از تکراری بودنش هم میگذریم و فرض میکنیم خواننده مثل من توفیق نداشته آثار گذشتگان را هم بخواند. دلیل بهبه و چهچه برای حافظ نیز میتواند همین باشد. راستش را بخواهید، مشکل پسند نیستم. هرچقدر هم شیوهی بیان مبتدیانه باشد میشود محضوض شد، ولی وقتی سخن تازهای، روایت تازهای نیست، تمایلی هم به بهبود و جلابخشی همین تصاویر تکراری هم ندارید... سپاس که توجه کردید. با بهترین آرزوها، بدرود. | |
|
خوب مشکل جدید هم اضافه شد جناب خواجه زاده عزیز شیوه بیان مبتدیانه نبودن سخن تازه نبودن روایت تازه نداشتن تمایل برای جلابخشی تصاویر تکراری جناب خواجه زاده تعداد اتهامات زیاد شد عزیز! من بدون حضور وکیلم دیگر حرف نمیزنم ! شوخی کردم بزرگوار بحثهایی که مطرح کردید را واقعا در این صفحه با وقت اندکم و یک گوشی کوچک نمیتوانم پاسخ دهم ، امیدوارم باب گفتگوی رودر رو زمانی باز شود تا بتوان راحت تر تبادل نظر کرد. مجددا متشکرم از حضورتان بزرگوار 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت جناب فاضلی نژاد گرامی متشکرم از حضور پرمهرتان🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت جناب سبکبار گرامی خوشحالم که در نگاهتان مقبول بوده است 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت بانو طالب زاده گرامی متشکرم از حضورتان🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت جناب سعادت نژاد گرامی متشکرم از محبتتان عزیز🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت جناب معینی گرامی متشکرم از حضور گرمتان 🌺🙏🌺 | |
|
زیبایی در نگاهتان است بزرگوار 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت بانو کاسیانی گرامی به مهر خواندید بزرگوار 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب و احترام خدمت جناب رضاپور گرامی 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت جناب شهروی گرامی به مهر خواندید بزرگوار🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت جناب پرهیزکار گرامی لطف زیادی به بنده دارید عزیز متشکرم 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت جناب احمدیان گرامی متشکرم از حضورتان 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ارادت خدمت استاد غرب گرامی تشکر میکنم بابت حضور و بداهه ی زیبایتان بزرگوار🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت بانو خوش روش گرامی متشکرم از لطفتان بزرگوار🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت جناب علی آبادی گرامی متشکرم از حضورتان 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت جناب آبسالان گرامی متشکرم از محبتتان🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت حناب جهرمی گرامی متشکرم از حضورتان 🌺🙏🌺 | |
|
سلام بر جناب فتحی گرامی متشکرم از حضورتان 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت شما بانوی گرامی خرسند شدم🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت بانو قشقایی گرامی این لطف شماست🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت بانو آهنگران گرامی متشکرم از حضور پرمهرتان 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت جناب کهنگی گرامی متشکرم قربان 🌺🙏🌺 | |
|
سلام بر جناب آزاد گرامی متشکرم از حضورتان 🌺🙏🌺 | |
|
متشکرم از حضورتان جناب حسینی گرامی 🌺🙏🌺 | |
|
سلام مسعود خان عزیز متشکرم از حضورت 🌺🙏🌺 | |
|
عرض ادب خدمت بانو رحمانی گرامی متشکرم از لطفتان🌺🙏🌺 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شبه چهار پارهای زیبا از دفتر شعرتان خواندم
که یاد آور شعر معروف خاقانی در وصف «ایوان مداین »هم بود.
« هان ای دل عبرتبین از دیده عبر کن،هان!
ایوان مداین را آیینهی عبرت دان!
یک ره ز ره دجله منزل به مداین کن
وز دیده دوم دجله بر خاک مداین ران»
از این گفتم شبه چهار پاره که شما در مصراع اول هم قافیه آوردهاید و زحمت خود را بیشتر کردهاید که یک نوع سنّت شکنی هم به حساب میآید. و از این عرض کردم یاد آور شعر خاقانی بود که هر دو در یک وزن دوری ( مفعولُ مفاعیلن/ مفعولُ مفاعیلن) سروده شدهاند، که در بین نیم مصراع شاعر اختیار دارد هجای کشده به جای هجای بلند هم بیاورد. و نیز زبان شعر هم به هم نزدیکند. مثال از بند اول شعر:
«
محروم نکُن یارا این دیده ز رخسارت
حیران شده چشمانم از منطقِ کردارت
چون هندسه میخوانم با رُویتِ آن ابرو
جبر است اگر باشم خط خورده ز دیدارت»
چند کلمه را میشد نیارید تا زبان شعر کمی تغییر کند ( ای یار، یا ای جان، به جای یارا) (چشم به جای دیده ) ( از به جای ز) ( رو به جایی رخسار) (دیدن به جای رؤیت) و..
حالا به تغییر یافتهی آن نگاه کنید
«محروم نکُن ای یار ، چشم دلم از رویت
حیران شده چشمانم از منطقِ کردارت
چون هندسه میخوانم با دیدن ابرویت
جبر است اگر باشم خط خوردهی دیدارت»
هرچند دیدار ، و کردار باز صفت فاعلی هستند و قافیه کردنشان عیب است؛ اما این بند از شعر به اینصورت روانتر میشه . البته من اشعار به روزتری هم از شما خواندهام.
هر چه شاعر امروز سعی کند به زبان امروز بگوید که بهتر و خوشایندتره
اما از حق نگذریم شعرتان خوب بود و کوششتان قابل تقدیر است
برایتان بهترینها را آرزو میکنم
یا حق