سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        قتل

        شعری از

        جواد صارمی

        از دفتر فصل تنهایی نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۴۳ شماره ثبت ۱۰۶۴۸۲
          بازدید : ۲۸۰   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جواد صارمی
        آخرین اشعار ناب جواد صارمی

        وقت قتلی ست که یک عمر به فکرش بودی
        بیش از این دست نگهداشتنت جایز نیست
        دست تقدیر به تردید تو پایان داده
        شک به انبار دل انباشتنت جایز نیست
         
        دیر خواهد شد اگر دست نجنبانی زود
        روی دستان تو جان دادن او، اجباری ست
        "ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند"
        جنگ با قسمت خود ، اوج ندانم کاری ست
         
        خون مگر پاک کند خونِ دلِ ریخته را
        غیر تقطیع تنش، راه تسلایی نیست
        تیغ بردار بزن، با اجلش می رقصد
        هیچ جان دادنی اینقدر تماشایی نیست
         
        او همان است که یک عمر مکافاتت کرد
        پیش روی تو در آیینه ی دق، قاب شده
        یک "تو" ی نکبتِ زآلو صفت و انگل وار
        بختکی شوم که با روح تو همخواب شده
         
        حکمِ صادر شده، شرعی ست... قصاصی واجب
        دشنه در دست تو ، لب تشنه ی خون، بسم ا...
        این تو و عقده ی یک عمر فروخوردن بغض
        این تو و عقلِ در آغوشِ جنون ،بسم ا...
        #جواد_صارمی
        ۱۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۴۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و خشن بود خندانک
        جواد صارمی
        جواد صارمی
        پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۰۱
        ممنونم استاد خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۴۴
        با سلام

        در مرحله‌ی نخست از جناب سینا خواجه زاده تشکر میکنم بابت گشودن پنجره ی نقد و دیده شدن این شعر زیبا

        حیف و صد حیف اشعاری به این خوبی باید در پستوی سایت خوابیده باشد و....

        درود بر جناب صارمی عزیز شعرتان زیبا و عالی و بی نقص بود
        من نمره ی بیست را از بیست به این شعر میدهم

        بمانی و بسرایی به مهر

        ایام عزت مستدام

        سید هادی محمدی


        خندانک خندانک خندانک
        جواد صارمی
        جواد صارمی
        پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۰۴
        درود بر شما جناب محمدی.
        شرمنده کردین خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۵۰
        سلام و درودها .
        خندانک
        جناب صارمی.
        شعری زیبا آفریدید.

        خندانک
        خندانک
        خندانک
        جواد صارمی
        جواد صارمی
        پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۰۵
        درود ها سپاس فراوان
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        پنجشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۰۲
        درود بر شما
        چهارپاره زیبایی بود و البته صریح
        موفق باشید 🌺🌺
        جواد صارمی
        جواد صارمی
        پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۰۵
        درود بر شما خیلی ممنونم از توجه شما
        ارسال پاسخ
        سینا خواجه زاده
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۱۶
        با درود


        هنرتان ستودنی‌ست. خیلی خوب. خیلی زیبا، مغزم مثل یک تخته روی زنده موج‌هایی که قلم شما در گوش درون چشمم رسم کرد به جست و خیز در آمد.

        از میان همه‌ی مفاهیم قابل برداشت از این اثر هنری، موضوع «خودکشی» چشمم را گرفت. پس نخست خواستم مخالفتم با دو مفهوم برداشتی خودم بصورت یک شعر هم‌وزن و هم‌قافیه بیان کنم، اما منصرف شدم.(شاید چون در توانم نیست)

        بند نخست، من را یاد یکی از اصول مدیریت ناب(Lean management) انداخت، که می‌گوید «دست‌نگهدار»(Defer commitment)... پس از نظر من این شعر واقعا یک «شعر ناب» است.

        مخاطب از لحظه‌ی ورود یک هیجان و شوک غیرمنتظره آن هم در حد «قتل» دریافت می‌کند. حالا تصور کنیم از هر هزار مخاطب یکی هم باشد که واقعا به لحظه‌ی ارتکاب قتل رسیده و در حال دست‌دست کردن است. صددرصد بی‌درنگ جذب شعر می‌شود و طالب است تا آخر آن را بخواند. او لحظه لحظه مصمم‌تر و عشقش به شاعر بیش‌تر می‌شود... تا اینکه می‌رسد به

        «یک توی نکبت زالو صفت و انگل‌وار - بختکی شوم که با روح تو هم‌خواب شده»

        حالش گرفته می‌شود. و اگر ذره‌ای هم احساس «من تنها نیستم» برایش باقی مانده بود آن هم تباه گشته و ناامیدتر از پیش از خواندن این شعر...

        از سویی در اینجا هشتصد نفر در هزارنفری که هر روز یا شب با فکر «خودکشی» کلنجار می‌روند شروع به فاز گرفتن از این شعر می‌کنند... اما یک مشکل وجود دارد. اینکه بیشتر آنها اصلا شعر را باز هم نمی‌کنند چون بیشتر افراد طالب خودکشی اینقدر «میازار موری که دانه‌کش است» هستند که همین واژه‌ی «قتل» که نام شعر است آنها را دور می‌سازد... پس شعر حدود یک نفر در هزار نفر را جذب کرده و تا بند چهارم به خوبی می‌کشاند و در آنجا ناامیدشان می‌کند. مخاطب اصلی را هم که با همان بند نخست فراری داده و... این سلیقه و اراده شاعر است. اما، صادقانه به عنوان کسی که در یک تناقض پنهان مدتی هم جزئی از آن هشتصد نفر بوده و هم آن یک نفر...

        معمولا این «کار» است که «وقت» به آن تعلق می‌گیرد. یعنی می‌گوییم «وقت فلان کار است». به سخنی عبارت «وقت قتل» غیرعادی‌ست. غیرعادی بودن هم که از نشانه‌های هنر است، پس بطور موضعی و همان بند از شعر «قتل» را زیباتر و هنری‌تر کرده است.

        اما به نظر من نیک‌تر بود که «کار» بجای «قتل» می‌آمد. نه تنها برای جذب آن هشتصد نفر، بلکه زیرا درست است که اینطوری مخاطب یک هیجان اولیه را از دست داده‌است اما ذهن مخاطب مسیر زیباتری را تا پایان شعر طی می‌نماید یا به عبارتی بجای زیبایی صد در صد زیاد در یک بند و زیبایی نود درصد زیاد در بندهای دیگر، همه‌ی بندها به اندازه‌ی نود و پنج درصد زیاد زیبا می‌نمود...
        این خودش یکی از اصول «ناب» هم است، که می‌گوید همه را (با هم) بهینه کن«Optimise the whole». رعایت این اصل، شعر را ناب‌تر می‌سازد.

        به گمانم جای «تیغ بردار بزن» در آن مصرع در کنار «با اجلش می‌رقصد» نیست. و این به زیان آن همه هنری که در مصرع دوم این بیت می‌درخشد است. بگذریم که تأکید شاعر بر شیوه و ابزار باعث از دست دادن بخش بزرگی از مخاطبان می‌شود، چون ممکن است خیلی‌ها بخواهند به روش دیگری...

        «یک توی نکبت زالو صفت انگل‌وار»

        «وار» بیشتر یک پسوند قیدساز است. اما ارتباطش با فعل‌های دور و بر خود خیلی محکم و دیدنی نیست.
        بالاخره در چنین شعری باید یک‌جایی هم برای فحش و دشنام و چرک و خون نویسی باشد. با این وجود به نظرم حتی زشت‌نویسی هم باید به زیبایی انجام شود. و در این مصرع وجود هم‌زمان زالو و انگل زیبایی این زشتی را کاسته است.

        بند آخر هم که بسیار زیباست. اما در اینجا هم «تیغ» دو بند پیشتر یادم می‌آید و اینکه به نظرم همین که در اینجا به آلت قتاله اشاره شده است برای کل شعر بس است و به نظرم به این‌ترتیب فرضیه‌ام را درباره‌ی بدجا بودن «تیغ بردار بزن» تقویت می‌کند.

        من شعرهای آقای صارمی را تا حالا که دنبال کرده‌ام بسیار دوست داشتم.

        سپاس که فرصتی دادید تا در حد وسع به برداشت خود از اینهمه هم‌ذات‌پنداری با سخن‌تان بپردازم.


        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۲۴
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        پنجشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۰۱
        درود جناب خواجه زاده
        متشکرم از برجسته کردن این شعر در ستون نقد 🙏
        ارسال پاسخ
        جواد صارمی
        جواد صارمی
        پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۰۱
        خندانک
        جواد صارمی
        جواد صارمی
        پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۰۳

        درود بر شما
        خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و این همه دقیق شعر رو بررسی کردین.ببخشین که بل تاخیر پاسخ میدم.
        واقعا از نکات ریزی ک گفتین بهره بردم .
        خیلی زمان برای این شعر صرف کردم تابتونم بنویسمش.به این نکاتی ک گفتین توجهی نداشتم امیدوارم بتونم سر یه فرصت ویرایشش کنم خیلی ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۳۲
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸
        🌸🌸
        🌸
        جواد صارمی
        جواد صارمی
        پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۰۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۳۲
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸
        🌸🌸
        🌸
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۳۲
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸
        🌸🌸
        🌸
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۳۲
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸
        🌸🌸
        🌸
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۲۴
        سلام بزرگوار
        طبعتان جوشا
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک
        جواد صارمی
        جواد صارمی
        پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۰۳
        درود بر شما ممنونم
        ارسال پاسخ
        رضا عزیزی (رهگذر)
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۲۰:۵۱
        درودهاااا خندانک خندانک
        جواد صارمی
        جواد صارمی
        پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۰۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۴۱
        درود بر شما واقعا زیباست
        جواد صارمی
        جواد صارمی
        پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۰۴
        درود ممنونم از توجهتون خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۳۲
        درود بر شما
        چهارپاره ای بسیار عالی ست
        آراسته به صنایع ادبی واج آرایی و مراعات نظیر هایی که دو مصرع رو بهم پیوند داده و باعث خلق اثری نیک شده
        شاعرانگی هایتان مستدام
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        جواد صارمی
        جواد صارمی
        پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۰۵
        سلام بر شما ممنونم بانو خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0