روحی به رعشه گرفتار
مویی شروع به وزیدن
عِطر تبسم باران
از گونهی تو چکیدن
گنجی میان لب تو
یک جای ِ دنج ِ هواخواه
حرف کلیدی ِ آغوش
آغوش ِ گرم و وفاگاه
لمس ِ شراب ِ تشکر
رقص ِ سپاس ِ من از تو
دور از تنازع ممکن
در اقتباس من از تو
ترسیده بودم و تنها
لرزش گرفتم از این تب
با یک بهانه نوشتم
صد عاشقانه در این شب
مانند گرگ بیابان
با زوزههای شبانه
دنیای وحشی شب را
کشته شریر زمانه
سرباز میهن عشقم
همرزم کوه و طبیعت
شیری گرفته به گرده
خورشید نور و حقیقت
رخشم ز رستم نامی
آرش کمان مرا ده
من پادشاه جهانم
کوروش نشان مرا ده
سرخ از زبان تو آتش
سبز از نگاه تو چشمم
صبح دوبارهی صادق
نقش ِ پگاه دو چشمم
ما از سلالهی تاجیم
خصم خرابهی کژدم
فخر کیان و کیانی
گر همپیالهی مردم
پ.ن:
درود بیکران و عرض ادب و احترام
خوش آهنگ، زمزمه ی جویبار ِ دل، در سورت سرمای دی
۱۹ دی، زادروز استاد و برادر بزرگوارم جناب مهندس صادق کیانی، شادباش و خجسته باد
انوشه باشید و شادان
دلنشین و زیبا بود