بر دشت ناله بنگرید ای عندلیبان خموش ای قمریان بی نوا
پرپر به طوفان بلا گل های باغ مصطفی آن لاله های نینوا
آمد خزان غنچه ها گلگون به دشت کربلا واویلتا واویلتا
وای از فغان باغبان باد مخالف بی امان بر بوستان میشد روا
زهرا به دشت لاله ها جوید که را آه ای خدا سرو چمن عباس را
ای بلبلان افغان کنید از صبح طوفان و بلا آمد نوای العزا
آمد نوای العطش آن ساقه ی نخل ترش نام آورش نام آورش
از پا فتاد ای بلبلان آن سرو والا منظرش در دشت طوفان و بلا
شد وقت هجران این زمان با ناله و آهی نهان آه از غریبی یاوران
بستان آل مصطفی نیلی در این دشت صلا آه از اسیری ای خدا
خون شد دل این باغبان در ماتم این بوستان گلها همه گلگون بدن
دور از وطن آن زینبش نالان به روی این چمن واویلتا واویلتا
وای از غریبی آسمان آه از اسیری بلبلان افغان کنید افغان کنید
خشکیده لب های علی از قحطی آب بقا از قحطی مهر و وفا
بر سرو زیبای چمن بنگر که در دشت و دمن گلگون بدن خون پیرهن
بر دشت گل های علی با داغ زهرا یا علی برگو تو از باد صبا
ماه زمین و آسمان زخمی ز بیداد خسان اهل عزا اهل عزا
آمد حسین با شور و شین گفتا که سرو کربلا بنگر که دردم بی دوا
خار جدایی می رسد بر قامت آلاله ها آمد خزان غنچه ها
افغان کنید اهل عزا منزل به منزل میرود در جان گل خار جفا
...
مهدی بدری(دلسوز)
آیینی بسیار زیبا و با شکوه بود
قلمتان جاودان
اجرتان با ساقی کوثر