آیینه

درودبرشما
کوتاه بااحساسی بود

سلام و درود

بیکران زیبا و آهنگین و معناگرا

انگار بُرشی از یک غزل ناب در بحر رجز است که اگر سرودن ادامه می دادید ؛ یقیناً چنین بود.


و اینکه در مصراع آخر به نظرم (شد) را (گشت ) اگر می نوشتید بهتر نبود؟

دیوانه گشت آیینه ام

سلامت باشید و سرافراز و شاد

سلام و درود .
دوبیتی زیبایی بود.
و جالب و خاص .
دوست داشتم دوبیتی شما را .

درود بر شما
غزلی محزون و گیراست 👏👏🌺

درود بزرگوار
غزلی ناب و زیبا بود
موفق باشید

سلام و عرض ادب ،خیلی زیبا و دلنشین بود،درودها🌹🌹🌹

سلام
فقط اینو می دونم هرگز عاقلان تدبیری برای اهل دل ندارند . جز دعوت به صبوری و به قول شاعری : از جان صبوری چون توان کرد ؟ "

قلمتان مانا
طبعتان توانا شاعر گرامی

درود برشما بزرگوار

سلام جناب بدری
بزرگوار
این دفحه کوتا سروده اید
و اما زیبا

خون میچکد از دیده ام زخمی دل بی کینه ام
در من دگر جانی نماند از خنجری در سینه ام
عشق و جنون در جان و تن دردی فزون درمان من
کاری کنید ای عاقلان دیوانه گشت آیینه ام
با آن همه دلسوزی ام آتش زدندم از ستم
کمتر ترحم میشوم خاکستری بیشینه ام
امروز و فردا میرود در خلوت شبهای من
بیزارم از این هفته ها بیزارم از آدینه ام
(گویی نوای ناله ای در ندبه ی آدینه ام)
پژواک دل تا ناکجا فریاد غم سر میدهد
بر من مدارا پس چه شد بنگر به قلب پینه ام
دردی نهان در سینه ام از دشنه ی بی باوران
شور مرا از من گرفت آن یاور دیرینه ام
خود را رها کردم مگر در زیر خاک آید برون
روزی تمام خنده ها از هق هق گنجینه ام
...
سلام جناب آزاد
بیا بی زحمت این سیاه مشق دلسوزم ببین اخوی

سلام سید عزیز
بسیار خوب.........................

سلام و درود
بزرگوار!

دعوتید به کارگاه شعر اجتماعی(در راه پیشرفت ایران)
لطفاً به قسمت مطالب نشر شده در بالای سایت نگاه بیاندازید!
(کارگاه شعر اجتماعی- در راه پیشرفت ایران)

سپاس

درود بر شما بزرگوار
زیبا و پر احساس سرودید
قلمتان نویسا