يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر محمدرضا کیقبادی متخلص به قباد
آخرین اشعار ناب محمدرضا کیقبادی متخلص به قباد
|
نگرانم ، نگران
نگران از شب پر تشویشی که مدام
ذهن درگیر مرا می کاود.
نگران
از همه چیز
نگران زخمی که به جا مانده ی میراث همه
نا اهلان رو تن خسته ی این خاک است.
بیزارم
همه مان شب زده ایم
حتی اینجا تاریکی عین رودی جاریست
و پر از نخوت سرما
ابر تیره سپر خورشید
قهر مهتاب معما شده است
عمق خاکم می دانی؟
که ز بی مهری باران
گاهی که دهان بگشاید
با صدایی به همه وسعت فریادی خاموش
میزند داد که مرا دریابید
میبینی؟
مادر نخلستان همه فرزندانش یک به یک میبازد.
ماهیان صید قلاب همه چشم تنگانند.
لاجرم کولبران
میشتابند به هم آغوشی مرگ
نگرانم، نگران
از تب وحشت دشت
تا که او
نقاب از رخ آن چهره ی آفتاب برگیرد.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
نیمایی بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
موفق باشید