سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 اسفند 1402
  • روز ملي شدن صنعت نفت ايران، 1329 هـ ش
10 رمضان 1445
  • وفات حضرت خديجه سلام الله عليها، 3 سال قبل از هجرت
Tuesday 19 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    سه شنبه ۲۹ اسفند

    حضرت جانان

    شعری از

    علی معصومی

    از دفتر در کوچه های انتظار نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۰ شماره ثبت ۱۰۴۸۹۷
      بازدید : ۱۴۳   |    نظرات : ۶

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    حضرت حانان

    کو فرصتی که سر به گریبان بیاورم
    آه از نهاد و صحبت تاوان بیاورم

    با جاده های خسته تر از پای خویشتن
    راهی به شهر بی سر و سامان بیاورم

    از نقد عمر کوته اگر گفت و گو کنی
    دردی به روی شانه ی انسان بیاورم

    یک یک بگویمت از آنچه رفته است
    شوری ز نغمه های نیستان بیاورم

    وقتیکه چشم من به خطا میرود بگو
    با کور سوی دل به چه ایمان بیاورم؟!

    من غرق اشتباهم و آلوده در خودم
    دیگر چگونه منطق و برهان بیاورم !

    حرفی که زیر بار حقیقت نهاده است
    سخت است بر زبان خود آسان بیاورم

    من در کویر غفلت خود مانده ام چسان
    پیغامی از ترانه ی باران بیاورم ؟

    شبگرد کوچه های شب بی ستاره را
    حرف و حدیث ماه درخشان بیاورم !

    بهتر همان که در گذر بینوایی ام
    دست طلب به حضرت جانان بیاورم
    ۳
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۱۶
    درود استاد عزیز
    بسیار زیبا و دلنشین بود
    دستمریزاد خندانک
    طوبی آهنگران
    شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۶:۵۶
    در وجود ما هزاران گرگ و خوک

    صالح ناصالح و خوب خشوک

    حکم آن خورست کآن. عالی ترست

    چون که زر پیش از مس آند آن زرست

    ساعتی گرگی در آید در بشر

    ساعتی یوسف رخی. هم چون. قمر

    دل ترا در کوی اهل دل کشد

    تن تو را در حبس آب گل کشد

    هین غذای دل بده از هم دلی

    رو بجوی اقبال را از مقبلی

    آب گل خواهد در دریا رود

    گل گرفت پای آب را می کشد

    گر رهاند پای خود را از دست گل

    گل بماند خشک و او شد مستقل

    آب ما محبوس گل مندست هین

    بحر رحمت جذب کن مارا از طین

    سلام این شعر زیبا از حضرت مولا نا

    بس می گوید شیرین از حال ما

    کی شود ما از گل برمانیم جان

    سوی در یا رقس کنان چون موجها

    ما چه محبوس مانده ایم در نفس خیش
    بحر رحمت جذب کن مارا از طین

    کاش یر آن شتابیم تا نگردد در ما درشت

    چو در وجود ما می گردد تا به کشت
    و از فریدون مشیری

    هر که گرش را بیندازد به خاک

    رقته رفته می شود انسان پاک
    علی معصومی
    علی معصومی
    شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۱۸
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    حمید غرب
    شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۱:۳۸
    درود استاد معصومی عزیز

    دلنشین و زیبا و حاوی تشبیهات گیرا

    قلمتان رقصان و کلامتان بی نقصان
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    سیاوش آزاد
    شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۳۰
    سلام جان فدای جانان
    شبگرد کوچه های شب بی ستاره را
    حرف و حدیث ماه درخشان بیاورم

    بهتر همان که در گذر بینوایی ام
    دست طلب به حضرت جانان بیاورم
    احسان کریمیان علی آبادی
    دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۰۶:۵۳
    درود استاد معصومی عزیز
    من در کویر غفلت خود مانده ام چسان
    پیغامی از ترانه ی باران بیاورم ؟
    احسنت
    بسیار زیبا و گیرا و شیوا
    والبته به جا سروده ای خواندم از شما بزرگوار
    خندانک خندانک خندانک
    زنده باشید و ایام بکام
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0