يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
بَرشید٘گُل
بخروش !
آیینه میگوید ..
ای نای٘پَز٘دِ قامتِ نَخلانِ زَنده -کوه..
بر عشق ، پافشار
سنگین و موجوار
هرگز گمان مبر
صحرای خشک ، میرِسَدَت ، بی رگِ شکوه ...
گیسوی گُرگسار ، بر آسمان سپار
ژوفاکِ سبزِ سلسله هاییست ، ماندگار
بر عشق پافشار .....
پاشَنگ لمسِ تو
آیینِ بی تکلفِ زیتون-درخت دور..
اوهام سرد عور...
.
.
.
...جادوی عطربار!
تا لیلیانه - بوژنه ی پَرژو درون توست
-جانبویه های روشن زیبای نوبهار-
بنگر که این جهان
در مرغوای دیوچگانی خمیده است
باکیت نیست ،
نسک وَنوشانه ، پر گشای،
از هایُ هوی هرزه نهانان ، جَریده وار
آویز بر سپهر ..
ای چلچراغ مهر
پوشال واگرای بداندیش را بِدم
از ژاژخوارِ کینه به دل ، تیزتَک گُذر
نوروزبَل میرِسَدَت ، در گذار غم
بنگر که از بُراده ی الماس ، سَرخوشست
مِشکین- نگاه ماه٘وَرِ واپسین شهاب
انسان بجوی ، گر تو سزاوار بودنی
اندیشه کن ،در پس زَمیادِ تخت جم ..
بر عشق پافشار
خُنیایِ زرتبار
برف پرند ، مثل کلاهی ز تورِ پاک
بر قله های دور نشاندست ، بوسه را ..
باران ناز ، میشنود چیستاییَت
تا زخمهای ریخته بر انتظار خاک ..
در این خزان تار
بر عشق پافشار!
از برگریز ، میگذرد شاخه ی انار .
|