سه شنبه ۱۶ بهمن
|
آخرین اشعار ناب علی معصومی
|
با توام
بر سر طالع خود چونُ چرا خواهم کرد
بر در قبله ی جانانه دعا خواهم کرد
گرچه زندانی تن گشته ام ای روح بلند
روزنی را به تب و تاب تو وا خواهم کرد
زخم دیرینه فراوان و امید است مرا
که ز هر گوشه چشم تو دوا خواهم کرد
بگذار این شب عقرب زده فردا بشود
پای از این دام غم آلوده رها خواهم کرد
در هوای سحر و زمزمه ی مرغ چمن
زندگی را به نگاه تو فدا خواهم کرد
با توام، با تو! که در فصل بهار دگری
قصه از مهر تو و با صباد خواهم کرد
بننرگس مست و به تماشا بنشین
آخر ای عشق ببین با تو چها خواهم کرد
|
نقدها و نظرات
|
درود جناب آزاد عزیز چه سروده زیبایی از شادروان تبریزی به اشتراک گذاردید . روحش شاد و کلامش ماندگار و ممنون از لطف شما از این بابت | |
|
سلام بر جناب غرب خواهش میکنم انجام وظیفه بود | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام و درود
بسیار زیبا غزلی منسجم بیان و دلپسند
دو بیت پایانی موقع تایپ حروفش جابجا شده بررسی نمایید.