سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        بهشت گم شده

        شعری از

        ایرج محرم پور(صوفی خموش )

        از دفتر شقایق یک نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۰۷ شماره ثبت ۱۰۴۲۴۸
          بازدید : ۲۰۲   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ایرج محرم پور(صوفی خموش )

        ای شقایق 
        مقصد آغوش تو بود 
        نمی دانم
        چرا راهی اینجا شدم 
        نمی دانم
        چرا این تنهایی برای من تصمیم گرفت 
        نمی دانم ؟
        انگار من نه آغازم ، نه پایان 
        انگار باز دیر فهمیدم 
        که عشق همان گفتگوی پررازی ست 
        که بی صدا ، به طرز ناگوار در حسرت 
        این ثانیه ها معطل می گردد
        و مچاله می شود ، خاطرات 
        وقتی می فهمی ، دگر در یاد کسی نیستی 
        و این شعر درد می گیرد 
        وقتی می فهمی ، او گرفتار ماه دیگری ست 
        ای صوفی 
        انگار این روزها،  انقضاء تاریخ آرزو هاست 
        رها کن خاطرات را ،
        که تو را به خاک خواهد سپرد
        ای شقایق 
        آن بهشتی که تو وعده داده  بودی 
        کجاست ؟ 
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        پنجشنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۵۴
        عرض ادب و احترام
        زیبا بود قربان🌺👏
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۳۲
        درودها .
        زیبا بود.
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۸:۱۷
        درود استاد عزیز
        عارفانه و زیبا بود
        سروده های شما سراسر ذکر رب کریم است
        موفق باشید خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۷ آبان ۱۴۰۰ ۰۰:۱۹
        سلام استاد شقایق نگار

        بسیار زیبا سرودید اما غمگین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        یادآور کتاب زیبای (بهشت گمشده ) از ( جان میلتون ) ترجمه ی (شجاع الدین شفا)

        سلامت باشید و شاد خندانک
        فاطمه گودرزی
        پنجشنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۵۱
        درود بر شما
        زیبا بود
        🌺🌺🌺
         صادقي(آپو)
        پنجشنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۳۵
        درودها استاد عزیز ، زیبا و دلنشین قلم زدید ، خندانک لذت بردم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک ، دستمریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مینا فتحی (آفاق)
        پنجشنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۲:۱۱
        سلام و عرض ادب استاد صوفی عزیز

        انگار من نه آغازم ، نه پایان

        چقدر زیبا سرودید
        استاد بی بدیل

        🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻
        علیرضا مرادی( مراد )
        جمعه ۷ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۰۸
        سلام و درودها استاد محرم پور بزرگوار و عزیز
        دلنشته های شما زیباست
        خوشیها نصیبتان
        در پناه حق
        خندانک
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        شنبه ۸ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۲۶
        درود و عرض ادب جناب محرم پور خندانک خندانک خندانک
        همیشه اشعارتان را دوست دارم خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید
        شاهزاده خانوم

        درویش ها به فقر خیانت نمی کنند ااا ما دست های پوچ به یک هیچ قانعیم ااا بیت دوست داشتنی بود بازم نوشتم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        قلبم چنانش می تپد کز پیرهن بیرون جهد ااا آیَد کنار قلب تو عشق و سلام ات بر دهد ااا بخشی از یک غزلم ااا سپاس بدروددد

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1