جمعه ۲ آذر
مسافر شعری از حوریا حسین زاده
از دفتر معجزه نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۰ ۰۱:۲۵ شماره ثبت ۱۰۴۰۴۴
بازدید : ۲۲۶ | نظرات : ۷
|
دفاتر شعر حوریا حسین زاده
آخرین اشعار ناب حوریا حسین زاده
|
مسافر
تو که میدونی واسه من
یه عشق بی نهایتی
تو از بهشت اومدی و
یه معجزه یه آیتی
بذار صُبا پنجره رو
رو به چشات وا بکنم
بذار بارون خنده هات
بپاشه به روح و تنم
رو شونه هات افتاده باز
رنگین کمونِ موی تو
مثل کبوترا میخوام
پر بکشم به سوی تو
اگه بمونی پیش من
طعنه به غصه می زنم
ابریشم تنت میشه
دوباره باز پیرهنم
واسه رسیدنِ به تو
مسافر این جاده ام
لب تر کن و بگو بمیر
واسه مردن آماده ام
یه عمر چشم به راه بودم
رو قلب من پا بذاری
حالا که اومدی نری
باز منو تنها بذاری
سر به سرم بذار که من
با خنده هات جون میگیرم
یه ابر تیره ام اگه
نباشی بارون میگیرم
تو اومدی و لحظه هام
با تو چه عاشقانه شد
حس قشنگ بودنت
دلیل این ترانه شد
حوریا حسین زاده
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ترانه زیبایی است