سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 22 آذر 1403
    12 جمادى الثانية 1446
      Thursday 12 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۲ آذر

        به دستهایِ لرزانِ مادرم که در وقتِ سحر پر از نور است...

        شعری از

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        از دفتر " زندانیِ سه نگاه " نوع شعر نثر و انواع آن

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۹ شهريور ۱۴۰۰ ۲۳:۳۳ شماره ثبت ۱۰۲۷۵۹
          بازدید : ۳۴۶   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدعلی افضلی(خاکستر)

        به دست هایِ لرزانِ مادرم....
         که در وقت سحر پُر از نور است...
        .
        و به اشکِ چشمِ یتیمی مستأصل،....

        و به تبِ مرگِ بیماری تنها....
         که در بسترِ مرگ بی هوش است.....

        و به آنان که در حسرتِ کلاه حلق آویزند.....

        و به آنان که جهانی در نقابِ کلاهشان می چرخد.....
        سوگند...
        سوگند...
        سوگند....
        که کلاهِ همه ما را باد خواهد برد....

         ما مسافرانِ زمانیم....
        در زمین سفرکرده ایم...
        از زمان گذشته ایم...
        به خوابهایِ آشفته خود باور داریم...
        به اندازه یِ نادانسته ها  بیماریم...
        هسته ها را شکافته ایم؛
        و عالمهای سرخ و سفید و آبی را به تباهی کشانده ایم....
        تعبیرِ ریز و دُرشتِ خوابهایمان مخلوط است...
        غربال آگاهی را در کدامین اعتقادِ راستین نذر کرده اند؟...
        به اندازه ذوقِ رهاییِ پرندگان ازقفس؛
        و گریه شوقِ سوخته دلان از حصارهایِ سیاهِ خودمحوری؛
        به دست بوسیِ خِرَد اشتیاق دارم...
        و به استادِ تفکر شادمانم...
        سوگند به تاولهایِ عمیقِ پاههای خسته...
         و سوزشِ زخمهایِ دستهایِ زُمختی که خواب را می رباید...
         و نورهایِ بنفشِ قصرها؛ که جسمِ لطیف بی خیالان را به خلسه آرامش میبرَد...
        و  خارهای گوشتخوارِ شب که جویبارهایِ اهلیِ احساس را نظاره میکنند...
        که این مسافر خانه یِ زمان متروکه است...

        "خاکستر"
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ۱۳:۰۵
        درود بزرگوار تقدیمی جالب است
        مبارک صاحبان اثر باشد خندانک
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ۱۹:۵۹
        خندانک خندانک
        درود بر شما....
        و لا انس و لا جان....
        فبای آلاءِربکما تُکذبان؟؟؟
        شاد باشید استاد... خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۱۸
        سلام و احترام جناب افضلی ادیب
        نثرتان دارای اندیشه زیبایی است و دایره واژگان بالایی دارد
        با اجازه تون یک ویرایش انجام بدم
        کلاه همه ما را باد خواهد برد ،بنظر بنده (ما) اضافه است
        کلاه همه را باد خواهد برد
        ،،
        ،،
        ما مسافرانِ زمانِ در زمین سفر کرده ایم
        در نثر شما دو بار از واژه ی ( زمان ) با یک مفهوم استفاده شده
        البته تاکید بنده بر این است که این نثر با کمی ویرایش بهترین شعر خواهد شد
        احساس و تفکرت را دوست دارم
        خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۲۰
        درود بر استاد عزیزم
        جناب مسعود آزاد بخت...
        ادیب توانمند...
        ممنونم بابت راهنمایی شما....
        بسیار بجا و عالی نقد کردید..و چقدر مسرور شدم..
        شاد باشید عزیزم
        یاحق خندانک خندانک خندانک
        حسین مراغه
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ۱۲:۱۱
        درود بر شما برادر عزیزم جناب افضلی عزیز
        زیبا و دلنشین سرودید شاعر گرانقدر و فرهیخته
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ۲۰:۴۰
        درود بر شما عزیزم
        ممنونم
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        امیر سجادی
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۳۳
        درودها بر شما جناب افضلی
        استادم عزیزم رقص قلمتان بسیار زیبا و دلنشین است
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ۲۰:۴۱
        درود عزیزم...
        هنرمند عزیزم...
        ممنونم از لطفتون
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ۱۸:۳۷
        باسلام فراوان
        خواندم ولذت بردم
        شاعر بزرگوار
        درود درود
        خندانک خندانک
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ۲۰:۴۲
        درودها استاد...
        شاعر فرهیخته
        ممنونم عزیزم
        شادباشید

        ارسال پاسخ
        محمدعلی افضلی(خاکستر)
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ ۲۰:۴۱
        درودها استاد...
        شاعر فرهیخته
        ممنونم عزیزم
        شادباشید
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3