سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
غزلی خواندم از سرکار خانم پیرزاده
گرچه مطلع غزل آهنگین و زیبا شروع شده و همراه درد، اما خط و ربط در دو نیم مصرعِ مصرع اول کمی مخدوش است
و در مصرع دوم هم همین که شاعر توانسته قافیه را جفت و جور کند از مدخل دست برداشته است.
در بیت دوم شاعر کاملا ناشیانه سخنی آورده که بی معنی است شاعر حتی ضمیر را هم رعایت نکرده و با عنوان خنجر زده اند جمع کثیری را مبتلا و متهم به این امر کرده و در مصرع دوم در تضادی ناهمگون زدن خنجر را به یک نفر نسبت داده است.
چینش کلمات در بیت دوم به گونه ای است که اعتبار شعر را زیر سوال برده و حتی شاعر نتوانسته سلامت وزن را در مصرع اول این بیت مراعات کند و در آخر مصرع، سکته ی فاحشی قالب است بر شعر.
در بیت سوم
بازهم شاعر فقط اسیر وزن و قافیه شده و دو مصرع بی ربط را کنار هم آورده است. خمار بودن با بوی گلها ربطی به فقر و عدم خوشبختی ندارد و این همان سنگینی وزن و قافیه بر شعر است که شاعران تازه کار زیر این تله ی محرز شعریت شعر خود را از دست میدهند.
به یاد داشته باشید که کلمات در متن متوهم جایگاه روشنی ندارند و به راحتی قابل تعویض و حتی حذف هستند.
جوری نباشد که ثقل قوافی و بحرها مارا به سمت هذیان نویسی سوق دهد و هیچ خط و ربط معنایی چه در عمود چه در افق شعر وجود نداشته باشد.
ای کاش شاعر به جای ضمایر جمعی از ضمیرهای فردی و متکلم وحده استفاده میکرد تا هژمونی عشق دونفره دستخوش تکثیر نمیشد.
در بیت پنجم شاعر ناگهان تغییر ضمیر داده و فقط خودش را مستحق این دانسته که جانش در هر نفس یار برده شود.
در عجبم از اینکه بعد عنوان کردن این مصرع و گذر کردن بوی یار بر شامّه ی دلدار چرا راهی رود شده. آیا رود به لحاظ جبر قافیه آمده، یا یک چیز دیگری که دست به دست داده و شعر را به قهقرا برده است.
باید بگویم مضامین این شعر تکراری و فاقد هیجان کشف در مخاطباند چرا که نه تخیل تازهای را همراه خود دارد و نه شاعر مضامین آشنا را در فرم تازهای شکل بندی کرده است.
شعر شعری نیست که روی آن تکیه کرد تار و پود مصاریع سست و فاقد بهم پیوستگی هستند که با تلنگری فرو میریزد
خانم پیر زاده که دوست دارد اشعاری در حیطه ی کلاسیک سرایش کند در مرحله اول باید تسلط کامل بر عروض و وزن و موزون گفتن پیدا کرده و در مراحل بعدی دنبال تصاویر و چفت و بند کردن آنها باشد نه اینکه به دلیل اینکه قافیه در شعر و مصاریع باید درست باشد شعر خود را سلاخی کند.
در آخر هم باید بگویم شما هنوز به انسجام و وحدت کافی چه در زبان و بیان و چه در روایت پردازی نرسیده اید و از همین روشعر شما کم و بیش گنگ و مبهم به نظر می رسد .
ایام عزت مستدام
سید هادی محمدی