صدای آب فرات
از دل نینوا می آید به گوش
خیمه های سپید درمیان دشت آرزوها ایستاده است
دستا هایشان به قنوت نماز
وپاهایشان استوار در راه خدا
باخود می گویم:
چه شکوهی
چه جهادی
چه زیارتی
از حج تا کربلا
لبیک یا الله
لبیک یا حسین
چه زمزمه عارفانه ای!
هفتاد ودو ضبح عاشق
قربانی خنده های خداست
وسکوت کربلا با نجوای شبانه عاشقا
در وصف علی است تا خدا
آن ها سرخوش وبه بانگ بلند می گویند:
حسینی ام وحیاتم از مولایم علی
دراین راه طلب کیمیای وجود می کنند
زشوق نرگس بارها گفته ام وباردگر می گویم:
لبیک یا حسین
ماه درآسمان کربلا می درخشد
ازسیمای علی اکبر ،وفا ومعرفت می بارد
واز دستان اباالفضل رودهای فرات می خروشد
غنچه ای درآغوش حسین با لالایی های فرشتگان می خوابد
وخورشید ازسوی دگر چشم وچراغ اهل حرم می شود
با قامتش روشنایی بخش دل برادر می شود
زیر نورش دختران حسین ،زتاب عطش سیراب می شوند
عطر پیراهن قاسم هوای عاشقی دارد
این مقام را چون قبا گیرم درآغوش
با بو کشیدنش شدم مدهوش
این چه حال وهوایی است که عاشق مجنون می شود
دل گوشه چشمی می اندازد به کربلا
آفتاب خوبان می بیند یک جا
چه آسمانی ،خورشیدی ،چه شکوهی
چه آزادانه فریاد می زنند.
التماس دعا
آیینی بسیار زیبا و با شکوه بود