سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      قلیان(طنز)

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۰ ۰۶:۲۹ شماره ثبت ۱۰۱۱۴۷
        بازدید : ۱۸۳   |    نظرات : ۱۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      قلیان (طنز)
       
      به دعا مشغول بودم که حضورت ،
      برای آن دعا ، شیطان شد
      حضورت همچون ماجرای ،
      تنبان و، کش قیطان شد
       
      با حضورت ، درکنار آن کبابِ کوبیده
      دیدم در کنار سینی ام ،
      پُراز ریحان شد
       
      قلب من را که نگو ،
      ز اینهمه حضورت
      آنهم ، درهمه جا
      حیران شد
       
      او که تازه سربه راهش کرده بودم
      بازهم به کوچه های خاطره ،
      ویلان شد
       
      او که کامل ، آدم نشده بود هنوز
      بهرِ شهوتی خاموش ،
      مثل یک حیوان شد
      می دوید او روز و شب
      تا که ز بوسه ای ، صفایی بکند
      بهر این بود که با تو
      راهیِ شهرِ درندشتی ، چون تهران شد
      آنجا هم که نگو ، الی ماشاءالله
      آنجا دل ، عاشق دختری
      با نامِ جیران شد
      او آهوی رمیده ای بود
      که به روزگاری ،
      بهرم چون بهشتی
      پر از ریحان شد
      با او بود که رفتیم به نمایشِ ایوانِ مخوف
      بعد هم یه جورایی ، دلِ سرسری مزاج
      ز سرسرا ، واردِ اِیوان شد
       
      ولی با اینهمه بودنها با جنس مخالف
      جز مخالفت سودی نیامد
      روح ، درویش شد و به خانقاه
      ز جمله ی شیخان شد
       
      مغز یکریز چو هیتلر و ناپلئون
      دستور میداد به خودکشی
      بهر آن بود که به قهوه‌ خانه ای
      غَلیانی شد ،
      دراین مغز روانی
      آن بی اراده هم ،
      همچون باقیِ بی اراده ها
      معتاد به قلیان شد
       
      دیگر آبی شده بود که سدّ هم ،
      پابندش نبود
      از بارشی بی توقف از خودکامگی
      بهرِ نابودیِ عمر
      همچون هجومی از،
      سیلان شد
       
      بهمن بیدقی 1400/4/30
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۱ مرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۴۸
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و پر معنی است
      دستمریزاد
      موفق باشید خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۱ مرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۵۹
      با سلام وعرض ادب استاد گرامی
      سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
      سلامت باشید و شادمان
      درپناه حق
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۴۹
      درود برشما شاعر ارجمند جناب بیدقی عزیز
      بسیار عالی وزیبا
      وجالب بود خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۳۸
      با سلام وعرض ادب هنرمند گرانقدر
      سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۳۶
      درود های فراوان جناب بیدقی استاد و ادیب فاضل ووارسته
      بسیار شیوا ودلنشین قابل تامل
      قلمتان مانا
      کامیاب وتندرست
      در پناه حق
      🌷🌷🌷🌷
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
      با سلام وعرض ادب هنرمند گرانقدر استاد گرامی
      سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
      سلامت باشید و شادمان
      درپناه حق
      ارسال پاسخ
      شعله(مریم.هزارجریبی)
      پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۲۱
      درود جناب بیدقی
      زیبا نگاشتید
      برگ زندگیتان همیشه سبز خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۱۹:۳۱
      با سلام وعرض ادب هنرمند گرانقدر
      سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      محسن ابراهیمی اصل (غریب)
      پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۲۶
      درود بر شما خندانک خندانک
      زببا بود خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۱ مرداد ۱۴۰۰ ۰۵:۲۵
      با سلام وعرض ادب هنرمند گرانقدر
      سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      ساسان نجفی(سراب)

      نیست جز عشق خالق هستی نام و نشان دلم
      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      6