دوباره کوچه ویران و دوباره شهر طوفان است
ببین زیر پل چوبی هنوزم خیس باران است
چقدر یاد تو میافتم ،چقدر جای تو خالی شد
دوباره شمع میگیرم ، دوباره ماهِ ابان است
تمام من مچاله ،گوشه ای از کوچه می افتد
مبادا بر زمین ریزد ز دل ،خونی که پنهان است
لباس اشنایی بر تن دزدان چشمت بود
چگونه دیر فهمیدم که دزد همدست سلطان است
صدای خط قرمز های گلها را حسودی چید
یکم خاک و نمی نفرین، بروی دست بروی دست گلدان است
فقط یک سیب دیگر مانده تا پایان کا ر ما
گمانم اخر دنیا ،جهان در دست شیطان است
کمی اهسته تر پاشو ، زمان انقراض من.
فدای رفتنت اخر ،سری بر روی دامان
برای زندگی دیرم. برای قهرمان مردن.
گمانم بند ناف ما کنار خط پایان است
................
دوستان
اگر لطف کنید جاهای خالی زیر را با سلیقه خودتون پر کنید ممنون میشم
............
هنوزم گیر آن فالم که در فنجان من خوابید
هبوط .........در ........ که شکلش شکل ........است.
🍨🍨🍨🍨
گله پراز گوسفندانی است
که
میشمارند روز های مانده به عید قربان را
در عوض فرار.
هبوط واژه ای در دل که شکلش شکل زندان است
سلام و عرض ادب.
به جز مصرع سوم و هشتم که اندکی خارج از وزن است
مصرع دهم (سهوا یا تعمدی) یک " به روی دست" اضافه تایپ شده و مصرع ۱۴ ردیف از تایپ جامانده.
درود بر شما جناب شاهرخی عزیز🌺🌺🌺