نمازِ راهِ عشقِ تو ، مِثلِ دلم ، شکسته بود
که انتظارِ دیدنت ، قنوتِ "چشم بسته" بود
همسفرِ همیشگی ست این کوله بارِ هِجرتت
خطوطِ جاده ها چقدر "نَفَس بُریده" خسته بود
دامنه ی کوهِ اُنس ... کنارِ رودِ آرزو ...
بداغ گفت : شقایقی ز داغِ صبر رَسته بود
سپهر را جنون گرفت از حسِ نفحه ی ریاح...
بارشِ چشم های او در عطرِخاک نشسته بود
غروب هم حالِ مرا ز بُهتِ کهکشان شنید
حدیثِ دلتنگیِ تو مَدارِ "جان گُسسته" بود...
بیا ببین که دوری ات مَعرکه ی ستاره هاست
چِشمَکِ ناجِذ و تُرَیس زبانِ روح بسته بود
پی نوشت :
- بداغ : درختی زیبا ، دارای گونه های مختلف با گُل هایی شبیه به یاس های بهم پیوسته .
- ناجذ و تُرَیس : هر دو نامِ ستاره اند که درباره شان می توان در متون معتبر مطالعه نمود .
-
Sometimes I wish I were a little kid again,
skinned knees are easier to fix than broken heart.
گاهی دلم میخواهد
که دوباره يک بچه ی كوچک باشم
زانوی زخمى خیلی راحتتر از
قلبِ شكسته خوب میشود.