سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      ترديد
      ارسال شده توسط

      برین بهار

      در تاریخ : يکشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۹ ۰۴:۳۶
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۱۶ | نظرات : ۰

      زدم تو یه خیابون خلوت خیلی وقت بود داشتم راه میرفتم اصلن متوجه مسیر نبودم یه سیگار روشن کردم و به درختای خیابون زل زدم   صدای پرنده ها  که رو شاخه ها نشسته بودن و آواز میخوندن توجهمو جلب کرد یکم وایسادم  یه پک به سیگارزدم  که اصلن یادم رفته بود بخاطرش اومده بودم تو اون خیابون  سرم پر بود از فکرای تودر تو که از هر کدومش درمیرفتم گیر بعدی میافتادم و تمومیم  نداشت
      اینکه آخرش چی میشه اصلن اولش از کجا شروع شد تا کی ادامه داره نمیتونستم متمرکز کنم ذهنمو هیچوقت آخرش به نتیجه نمیرسیدم 
      پک آخرو زدم و سیگار انداختم کف خیاببون و طبق عادت با ته کفشم خاموشش کردم و راه افتادم امروز اومده بودم بیرون تا سنگامو با خودم‌وابکنم و تصمیم آخرمو بگیرم چیزی که نمیشه درستش کرد باید رها بشه؛  
      گفتم بعد از این چند ماه حتمن میتونم جلوش وایسم و بگم نه دیگه هیچ رقمه نمیخواام ادامه بدم
      تو همین فکرا قدمامو تند تر و تند تر کردم آسمون بهاری یکم رفته بود تو هم انگار اونم‌مثل من نمیدونست با خودش چند چنده ...
      نم نم بارون شروع شد و میزد تو صورتم اولش لذت میبردم واما کم کم بارون شدید شد با خود گفتم ای بابا باز یادم رفت بهاره و بارونی بپوشم بیام پیاده روی ، دیگه خیس خیس شده بودم  
      مصمم شدم که مسیرمو‌ به سمت خونه عوض کنم  یه یدفه یه ماشین جلوی پام ترمز کرد 
      سرمو بلند کردم خودش بود  اصرار که بیا سوار شو خیس شدی 
      بیا برسونمت 
      من که تا قبل از اینکه ببینمش دیگه برام همه چی تموم شده بود باز با نگاه به چشماش و اصرار بی وقفه ش همه چی یادم رفت
      دودل شدم با یکم تردید
      سوارشدم باورم نمیشد چرا همه فصلهای زندگی من بهاریه ...چرا دوباره !!!
      و اونم راضی و خوشحال گفت قبل از خونه بریم یه سر کافه ي اولین روز دیدارمون ....

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۹۹۱۰ در تاریخ يکشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۹ ۰۴:۳۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      ساسان نجفی(سراب)

      نیست جز عشق خالق هستی نام و نشان دلم
      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2