سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        جسور
        ارسال شده توسط

        نوید خوشنام

        در تاریخ : يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۰۵:۵۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۱۵ | نظرات : ۲

        باید جسور بود. آنقدر جسور، که عشق را فریاد زد و آنقدر دیوانه، که اگر شده‌ حتی برای یک بار، تمامِ دوست داشتنت را برداری و بر سرِ معشوق بکوبی.
        باید عاشق بود. آنقدر که یک شب قلبت سرریز شود از تمام ناگفته ها و خودت و دلِ دیوانه ات را برداری و سبز شوی در برابرش در گذارِ یک ‌کوچه ی تنها و تاریک و تنگ، که عرض شانه هات کیپ کند عرضِ شانه های کوچه را و تمام احساساتت را بیخِ گوشش سرش فریاد بزنی. هرکه باشی درنهایت یک بار برای همیشه باید مغز از احتمالات و معقولات و رسوماتِ منطقی بِکنی و دلت به دریا بیندازی که یا غرق شود یا شنا بیاموزد و بیایی و بگویی و بروی و او بماند و فکرِ اینکه یک مردِ دیوانه ی عاشق میخواهد یا یک زندگیِ پر از خط و خطوط منطقی .
        خودم را وصف میکنم نازنین!
        قصد دارم روزی به سراغت بیایم و میدانم که زندگی را پر از خط کشی های منطقی میخواهی و میدانم که آینده ی عاقلانه ی احمقانه ی از جوانی پیر و کوتاه داری و تو گویی انگار تمامِ عقل های دنیا را به ارث برده ای. میدانم آنقدر آسمان و ریسمان به هم میبافی و دیروز را به فردا و فردا را به فرداهاش ربط میدهی
        و آنقدر فکر میکنی و توی فکرهات غرق میشوی که دستِ آخر هم خودت ‌میمانی و یک حجم تنهایی و شانه هایی دور از دستِ سنگینِ کسی چون من و زیبایی هایی بدون استفاده که کسی برایش شعر نمیگوید و احساسی کفن شده با لَحَدی روی سرش و تمام.
        اما نمیگذارم. اجازه نمیدهم خودت و احساست را به‌گلوله های منطق بُکشی. دیوانه ات خواهم کرد زیبا!
        آنقدر دیوانه، که به فرضِ محال هم اگر خیالِ رفتن به سرم ‌بزند تمام قد بایستی و با آن نگاهِ درشت  از پایین به‌چشمهایم ‌خیره-اخم میکردی و لبِ سرخت را میگزیدی و دست هات را دورِ کمرم گره میزدی و روی نوکِ پنجه هات با بوسه ای دودِ رفتن را میپراندی از سرم.
         
        زیباست دیوانگی حضرتِ عقل. بشرطی که ‌تو دیوانه اش باشی.
        دیوانگی عالمی دارد و ما دیوانگان ... بگذار، روزِ عید دیدنیِ لب هامان برایت توضیح‌ خواهم داد.
         
        نوید خوشنام سه شنبه 30 تیر 94

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۸۰۶ در تاریخ يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۰۵:۵۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        نازنین کریمی
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۳:۴۶
        بسیار زیبا و بی نظیر بود جناب خوشنام
        درود و هزاران درود به شما و قلم زیبای شماخندانک
        چهارشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۹ ۰۹:۴۸
        سلام

        سال نو مبارک خندانک

        کاش می شد ته این جمله رو عوض کنی

        اگر شده‌ حتی برای یک بار، تمامِ دوست داشتنت را برداری و بر سرِ معشوق بکوبی.

        منظورم بر سر معشوق کوبیدن بود. مثلا یه چیز دیگه به جاش بیاری
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1