سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 22 آذر 1403
    12 جمادى الثانية 1446
      Thursday 12 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        داستان عالم هستی(قسمت اول)
        ارسال شده توسط

        محمدعلی رضاپور(مهدی)

        در تاریخ : شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۸ ۰۰:۳۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۶۴ | نظرات : ۲

        بخش نخست
        داستان­هاي رنگارنگ
        داستان اول: عالَمِ هستي(قسمت اول)
        (از کتاب داستان های مهدی)
        رضا دفترچه­ ي انتخاب رشته­ي كنكورش را آورده بود و داشت براي انتخاب رشته، از ما مشورت مي­گرفت. براي دانش­آموز گروه تجربي طبيعتاً‌رشته­ ي پزشكي، بهترين انتخاب است؛‌البتّه به شرطي كه سرگذشتش مثل سرگذشت استاد شهريار تبريزي نباشد؛ و بعدش در ميان رشته­ هاي ديگر، احتمالاً‌ دامپزشكي در صدر است؛ البتّه اگر به حيوانات، علاقمند باشد و يا دست كم بتواند براي ادامه­ ي تحصيلات و احتمالاً‌ تأمين شغل آينده­ اش با حيوانات، كنار بيايد.
        من هميشه نسبت به رضا يعني تنها برادرم – كه اختلاف سنّي زيادي هم داريم – احساس مسئووليّت بالايي داشتم و در انتخاب رشته هم طبيعتاً‌ بهترين­ها را برايش مي خواستم. به خاطر همين، دعا مي­كردم و با تأكيد دعا مي­كردم كه در ميان اولويّت­هاي بالاي انتخابي­ اش خدا كند قبولي­ اش در كد رشته­ ي دامپزشكي اروميه نباشد و غير از آن هر چه باشد، بهتر است. آخر، مشهد كجا و اروميه كجا؟
        امّا بعد از آن همه دعا، نتيجه­ ي كنكورش همان دامپزشكي اروميه شد. خدا چقدر بزرگ است و ما چقدر حتّي در تشخيصِ خيرِ خودمان كوچك­ ايم! رضا دانشجوي اروميه شد و چه خوب شد كه در اروميه دانشجو شد! رضا همان جا و در همان
        دوره ­ي دانشجويي­ اش ازدواج كرد و ما قبل از آن چقدر از احتمال ازدواج او در آن جا مي­ترسيديم؛ امّا ما، آدم­ها، معمولاً‌جلوي پايمان را مي­بينيم و اگر آينده­ بيني خيلي خوبي داشته باشيم، باز هم بعضي وقت­ها بر ايمان اتّفاقاتي مي­افتد كه غيرقابل انتظار است. قطار تهران – تبريز همچنان پيش مي­رود و ما به عنوان گروهي پرتعداد، دو كوپه از آن را در اختيار داريم و داريم براي عروسي رضا و مسير تبريز به اروميه مي­رويم. پدر مي­گويد: قسمت را ببين.  كي  فكر مي­كرد رضا از اروميه زن بگيرد؟! و من با لبخند رضايتي مي­گويم: براي ما كه بد نشد.  بهانه­ اي شد براي مسافرت و دورهم بودن بيش­­تر.

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۳۴۴ در تاریخ شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۸ ۰۰:۳۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۸ ۱۰:۰۵
        سلام ادیب بزرگوار
        عالی بود
        درود درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی رضاپور(مهدی)
        محمدعلی رضاپور(مهدی)
        شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۸ ۱۴:۳۵
        درود و فراوان سپاس خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1