سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 آذر 1403
  • شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي، 1300 هـ ش
1 جمادى الثانية 1446
    Sunday 1 Dec 2024
    • روز جهاني مبارزه با ايدز
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    يکشنبه ۱۱ آذر

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    تک بیتی های ناب از سعدی/بخش چهارم
    ارسال شده توسط

    ابوالقاسم کریمی

    در تاریخ : يکشنبه ۲ تير ۱۳۹۸ ۰۲:۲۳
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۶۰ | نظرات : ۰

    گردآوری:
    ابوالقاسم کریمی
    شنبه 1 تیر 1398
     
     
    ***
    همه از دست غیر ناله کنند
    سعدی از دست خویشتن فریاد
    ***
    عافیت می‌بایدت چشم از نکورویان بدوز
    عشق می‌ورزی بساط نیک نامی درنورد
    ***
    هر که می با تو خورد عربده کرد
    هر که روی تو دید عشق آورد
    ***
    دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
    ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد
    ***
    بی‌حاصلست یارا اوقات زندگانی
    الا دمی که یاری با همدمی برآرد
    ***
    گر من از عهدت بگردم ناجوانمردم نه مَردم
    عاشق صادق نباشد کز ملامت سر بخارد
    ***
    هر که می‌ورزد درختی در سرابستان معنی
    بیخش اندر دل نشاند تخمش اندر جان بکارد
    ***
    غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
    با کسی حال توان گفت که حالی دارد
    ***
    عشق داغیست که تا مرگ نیاید نرود
    هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد
    ***
    بگریست چشم ابر بر احوال زار من
    جز آه من به گوش وی این ماجرا که برد
    گفتم لب تو را که دل من تو برده‌ای
    گفتا کدام دل چه نشان کی کجا که برد
    ***
    هر که در شهر دلی دارد و دینی دارد
    گو حذر کن که هلاک دل و دین می‌گذرد
    ***
    زنده شود هر که پیش دوست بمیرد
    مرده دلست آن که هیچ دوست نگیرد
    ***
    اگر هزار غم است از جهانیان بر دل
    همین بس است که او غمگسار ما باشد
    ***
    به کسی نگر که ظلمت بزداید از وجودت
    نه کسی نعوذبالله که در او صفا نباشد
    ***
    آیین وفا و مهربانی
    در شهر شما مگر نباشد
    ***
    جنگ از طرف دوست دل آزار نباشد
    یاری که تحمل نکند یار نباشد
    ***
    کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی
    به نقد اگر نکشد عشقم این سخن بکشد
    ***
    نامم به عاشقی شد و گویند توبه کن
    توبت کنون چه فایده دارد که نام شد
    ***
    ابنای روزگار غلامان به زر خرند
    سعدی تو را به طوع و ارادت غلام شد
    ***
    سود بازرگان دریا بی‌خطر ممکن نگردد
    هر که مقصودش تو باشی تا نفس دارد بکوشد
    ***
    هر که معشوقی ندارد عمر ضایع می‌گذارد
    همچنان ناپخته باشد هر که بر آتش نجوشد
    ***
    آن نه می بود که دور از نظرت می‌خوردم
    خون دل بود که از دیده به ساغر می‌شد
    ***
    اینان مگر ز رحمت محض آفریده‌اند
    کآرام جان و انس دل و نور دیده‌اند
    لطف آیتی‌ست در حق اینان و کبر و ناز
    پیراهنی که بر قد ایشان بریده‌اند
    ***
    دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
    که مدتی ببریدند و بازپیوستند
    ***
    عیب شیرین دهنان نیست که خون می‌ریزند
    جرم صاحب نظرانست که دل می‌بندند
    ***
    روا بود همه خوبان آفرینش را
    که پیش صاحب ما دست بر کمر گیرند
    قمر مقابله با روی او نیارد کرد
    و گر کند همه کس عیب بر قمر گیرند
    ***
    چنان که در رخ خوبان حلال نیست نظر
    حلال نیست که از تو نظر بپرهیزند
    ***
    مرا به علت بیگانگی ز خویش مران
    که دوستان وفادار بهتر از خویشند
    ***
    غلام همت رندان و پاکبازانم
    که از محبت با دوست دشمن خویشند
    ***
    تا مگس را جان شیرین در تنست
    گرد آن گردد که حلوا می‌کند
    ***
    ما روی کرده از همه عالم به روی او
    وآن سست عهد روی به دیوار می‌کند
    ***
     

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۹۳۲۵ در تاریخ يکشنبه ۲ تير ۱۳۹۸ ۰۲:۲۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
    ۴ شاعر این مطلب را خوانده اند

    سیدبهاقزوینه

    ،

    رضا سلطان

    ،

    فائزه قیطانی

    ،

    فاطمه غیبی پور

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    شاهزاده خانوم

    یک وجب از پنجره پرواز کن ااا گوش مرا معرکه ی راز کن
    نادر امینی (امین)

    توبودی دردل شب ناله کردی این دل وامانده را بیچاره کردی اااا به کنج خلوتی رفتی وباغم خانه کردی ااا ندیدی عاشقت درمانده شد از آه شبگیر وتولیکن اااا به شب را تا سحر بردر غمخانه ات داغ دلم را تازه کردی ااا دردلم دلشوره افتاد لیلی ام از بس فغان کرد جان بداددر گوشه میخانه من اااا هاتف آمد دادم ندا غمگین مباش می خور که لیلی عاقبت دیوانه کردی اا عقل در ره پیرطریقت پای لنگان است اااا لیلی ومجنون را تا ابد برسر جام قدح بشکسته ای درمانده کردی ااا عاقبت عشق وخرد درمرز مجنون با رخ لیلی بهم پیون خورند اااا آنگه که مجنون چون اسیر گیسوی لیلی شد و آن خانگه ویرانه کردی
    شهرام بذلی

    در دل تنگ ما بسی روزنه ی خیال نیست اااا شوق تو دارد این دلم عشق که وصف حال نیست
    افسانه نجفی

    ت ااا میان من و تو ااا همیشه ما ااا می لنگید
    میر حسین سعیدی

    مرا بی خود شدن در دل به خود نیست ااا چو بینم ماه نو من دیگرم کیست ااا چو مستی آید از هر پیچش مو ااا نگه بر آسمان و مه چه نیکیست

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1