آهای.............
آهای رفیق غم نخوری ....شیرینی کم کم نخوری...دلتو به هر کسی ندی ...از کسی هم دل نبری ...... فکر نکن در به دری ... یا که خرابه زندگی....یادت بره عبادت و کم بیاری تو بندگی .......
الهی که بُر بخوری تا انتهای شادی و سُر بخوری سمت خدا با یک سبد اقاقی و بخندی و هورا کشون قِل بخوری سمت خوشی...صبح تا شب جُم نخوری از پای درس دلخوشی........
آهای رفیق....آهای شفیق....آهای مخاطب عزیز.....آهای صاحبان پول و قدرت و مقام و میز....آهای دوره گرد کوچه های تاریک و مریض.....آهای کسی که با خودت رفتی توی جنگ و ستیز..... آهای جوون و ساااااااااالمند...کوچیک .بزرگ و خُرد و ریز ......نقابتو بردار و هی از این و اون نگو مجیز.......صاف شو و جلا بده روح و روانتو عزیز.....هر چی بدی تو دلته به جادوی عشق بریز .....یه چیز دیگه ...تو زندگی آبرو از کسی نریز .......
آهای رفیق نازنین.....آهای صفای مهجبین......آهای خلیفه خدا در آسمان و در زمین .....آهای صدای زندگی ....آهای قراول یسار ....آهای فرشته یمین .....آهاااااااااااااای بی بهره ز حق ....آهای پیروان دین .....آهای سرای مهر و کین ....آهای کسی که شک داری ...میخوای بیابی تو یقین.......
هر کی که هستی باش ولی ...یادت باشه یه وقتایی.. شاهی یا اینکه گدایی....توی سکوت مبهمی ....یا با کسی همصدایی.....وجود داره یک خدایی....
خدای ناب و نازی که عیب تو رو می پوشونه هیچ موقع سعی نمیکنه برای رسوایی تو .....دست تو رو نمیخونه ...با اینکه قلبا میدونه....با هر زبونی که باشی همیشه باهات هم زبونه.....با دشمناش مهربونه ....توی دل خاطر خواهاش همیشه مثل مهمونه......
هر کی که هستی باش ولی ....بدون خیلی دوستت داره....مثل آدم زمینی ها سرکارت نمی ذاره ...بَدِت رو هیچ وقت نمی خواد ...اگر بهش دل ببازی ...یه دنیا شادی میاره....حتی واسه اونایی که منکر مهربونیشن...هیچ موقع کم نمی ذاره.......
خدای عشق بازی که می بخشه بی حَدُّ و حساب ...بدی هاتو نمی بینه....خطاهاتو نمی شماره ....خوبی هاتو ضرب در ده رو عرش کبریایی پُر از صفا و معرفت تا همیشه می نگاره......خطا نمی کنه ولی خطاکارا رو دوس داره ...به ذات اقدسش قسم توبه پذیره خوبیه ....چیزی به روت نمیاره......
هر کی که هستی باش ولی بدون اگر راه میری ....یا اینکه بیراه میری ....حرف میزنی زبون داری....عشق داری ناز داری ...یه کهکشون راز داری ...هر چی داری یا نداری صدقه سر خدا داری .......
گوش داده که بشنوی صدای آشنایی رو ....چشم داده تا ببینی زیبایی یا که زشتی رو .....برای زفاف رازقی آفریده اقاقی رو .....کنار باغ شمعدونی قرار داده قناری رو ......برای کم آوردنات خلق نموده یاری رو .........نصفه نذاشته تو جهان هیچگونه کار و باری رو .........
شب شراب داده بهت تا اینکه لذّت ببری لحظه های عاشقی رو .....برای درک بیشترش بهت میده یه وقتایی سحرگاه خماری رو ....
آهای رفیق ...دراز بکن دستای ناتوانی رو ....بگیر دستان همیشه یاری خدایی رو .....نگرد دنبال خدا ...همیشه حیّ و حاضره ...رو شونه هات نشسته و احاطه داره ناظره.....اگه جواب نمیگیری بدون که غیبت از تو.........تو توی باغ نیستی ولی اون همیشه منتظره ....
الهی که بشناسیمش ....ببینیمش ...ببوسیمش ....باهاش رفاقت بکنیم ....عطر دل انگیز اونو تو کوچه باغ گم نکنیم ....خاطر نازنینشو یه وقت مکدّر نکنیم ....توی سَر دنیا نزنیم که کار دست عاشقه....همون خدای نابی که خالق این دقایقه..... هوادار حقایقه .....عاشق باغ و گلشن و تَرَنّم شقایقه...
پایان قسمت اول
علی احمدی حادثه