سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        خریدن شیرینی از قنادی و وزن نکردن جعبه با شیرینی ها
        ارسال شده توسط

        امیرنادر

        در تاریخ : شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ ۰۳:۱۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۰۳ | نظرات : ۱۱

        چند روز پیش برای خرید شیرینی به یک قنادی رفتم. پس از انتخاب شیرینی، برای پرداخت مبلغ آن به صندوق مراجعه کردم. آقای صندوقدار مردی حدودا ۵۰ ساله به نظر می رسید. با موهای جوگندمی، ظاهری آراسته. هنگام وزن کردن شیرینی ها، اتفاقی افتاد عجیب غریب! اتفاقی که سالهاست شاهدش نبودم. آقای شیرینی فروش جعبه را روی ترازوی دیجیتال قرار داد، بعد با استفاده از جدول مقابلش وزن جعبه را از وزن کل کم کرد. یعنی در واقع وزن خالص شیرینی ها (Net Weight) را به دست آورد. سپس وزن خالص را در قیمت شیرینی ضرب کرد و خطاب به من گفت: ۲۸۰۰ تومان قیمت شیرینی به اضافه ۵۰ تومان پول جعبه می شود به عبارتی ۲۸۵۰ تومان! نمی دانم مطلع هستید یا خیر؟ ولی بیشتر شیرینی فروشی های شهرمان، جعبه را هم به قیمت شیرینی به خلق الله می فروشند. اما فروشنده مذکور چنین کاری نکرد. شیرینی را به قیمت شیرینی فروخت و جعبه را به قیمت جعبه. کاری که شاید در ذهن شمای خواننده عادی باشد ولی در این صنف و در این شهر به غایت نامعمول و نامعقول! رودربایستی را کنار گذاشتم و از فروشنده پرسیدم: چرا این کار را کردید؟! ابتدا لبخند زد و بعد که اصرار مرا دید، اشاره کرد که گوشم را نزدیک کنم. سرش را جلو آورد و با لحن دلنشینی گفت: وای بر کم فروشان! داد از کم فروشی! امان از کم فروشی پرسیدم: «یعنی هیچ وقت وسوسه نمی شوید؟! هیچ وقت هوس نمی کنید این سود بی زحمت را…» حرفم را قطع می کند: «چرا! خیلی وقتها هوس می کنم. ولی این را که می بینم… » و اشاره می کند به شیشه میز زیر ترازو. چشم می دوزم به نوشته زیر شیشه: «امان از لحظه غفلت که شاهدم هستی» راستی ما کم فروشی نمی کنیم؟ کم فروشی کاری، کم فروشی تحصیلی، گاهی حتی کم فروشی عاطفی، کم فروشی در عبادت، کم فروشی انسانی، روزنامه خواندن در ساعت کاری و گشت و گذارهای اینترنتی و ...
        منبع: پندآموز

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۸۵۷۶ در تاریخ شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ ۰۳:۱۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ ۰۴:۲۴
        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
        به نام خدای بخشاینده ی مهربان

        1
        وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ
        وای بر کم فروشان:

        2
        الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ
        آنان که چون از، مردم میزان می ستانند آن را پر می کنند،

        3
        وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُون
        و چون برای مردم می پیمایند یا می کِشند از آن می کاهند

        4
        أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ
        آیا اینان نمی دانند که زنده می شوند؟

        5
        لِيَوْمٍ عَظِيمٍ
        در آن روز بزرگ؟

        6
        يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ
        روزی که مردم به پیشگاه پروردگار جهانیان می ایستند

        7
        كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ
        آگاه باشید که اعمال بدکاران مکتوب در سجین است

        8
        وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ
        تو چه می دانی که سجین چیست؟

        9
        كِتَابٌ مَّرْقُومٌ
        کتابی است نوشته

        10
        وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ
        در آن روز وای بر تکذیب کنندگان:

        11
        الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ
        آنان که روز جزا را دروغ انگاشتند

        12
        وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ
        و آن روز را جز متجاوزی گناهکار ؛ دروغ نیانگارد

        13
        إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ
        چون آیات ما بر او خوانده شد، گفت: افسانه های پیشینیان است

        14
        كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ
        حقا، که کارهایی که کرده بودند بر دل هاشان مسلط شده است

        15
        كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ
        حقا، که در آن روز از پروردگارشان محجوب باشند

        16
        ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ
        پس ایشان به جهنم در آیند

        17
        ثُمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ
        و آن ها را گویند: این است آن چه دروغش می شمردید

        18
        كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ
        حقا، که اعمال نیکان در علیّین مکتوب است

        19
        وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ
        و تو چه می دانی که علیّین چیست؟

        20
        كِتَابٌ مَّرْقُومٌ
        کتابی است نوشته

        21
        يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ
        که مقرّبان ِ خدا در آن می نگرند

        22
        إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ
        هر آینه (مسلماً) نیکان در نعمت اند

        23
        عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ
        بر کرسی ها نشسته و نظاره می کنند

        24
        تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ
        بر چهره هاشان طراوت نعمت را بشناسی

        25
        يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ
        از شرابی خالص که بر سر آن مهر نهاده اند سیراب می شوند

        26
        خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ
        مهر آن از مشک است و پیش دستی کنندگانند که در آن بر یکدیگر پیش دستی می کنند

        27
        وَمِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ
        آمیزه ی آن تسنیم است:

        28
        عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ
        تسنیم چشمه ای است که مقرّبان خدا از آن می آشامند،

        29
        إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ
        گناهکاران به مؤمنان می خندیدند

        30
        وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ
        و چون بر آن ها می گذشتند، به چشم و ابرو اشاره می کردند

        31
        وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ
        و چون نزد کسان شان باز می گشتند، شادمانه باز می گشتند

        32
        وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاء لَضَالُّونَ
        و چون آنان را می دیدند، می گفتند که اینان گمراهند

        33
        وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ
        و حال آن که آنان را به مواظبت اعمال مؤمنان نفرستاده بودند

        34
        فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ
        و امروز مؤمنان به کافران می خندند

        35
        عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ
        بر کرسی ها تکیه زده اند و می نگرند

        36
        هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ
        آیا کافران در برابر اعمالشان، پاداش یافته اند؟




        درود بر شما
        امیرنادر
        امیرنادر
        شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ ۰۸:۳۸
        سلام استاد. خیلی ممنونم
        ارسال پاسخ
        علی رفیــــعی وردنجانی
        علی رفیــــعی وردنجانی
        جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶ ۲۱:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
         موسی عباسی مقدم
        شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ ۱۲:۲۲
        خیلی جالب بود ولی بعضیها رعایت نمی کنند یک جعبه دویست وپنجاه گرمی را به جای شیرینی می فروشند خندانک خندانک خندانک
        امیرنادر
        شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ ۱۶:۴۵
        سلام. خیلی ممنونم.
        محمدعلی رضاپور(مهدی)
        سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ ۰۸:۳۸
        احسنت
        امیرنادر
        امیرنادر
        جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶ ۲۱:۲۰
        سلام. خیلی ممنونم
        ارسال پاسخ
        غلامعلی همایونی (شمیم)
        جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۹۶ ۱۳:۳۴
        سلام جناب نادر
        زیبا بود
        ای کاش اخلاق در جامعه بماند
        شاد و سرافراز باشید
        عزت زیاد
        ⚘⚘⚘
        ⚘⚘⚘
        ⚘⚘⚘
        امیرنادر
        امیرنادر
        يکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ ۱۵:۱۸
        سلام استاد. خیلی ممنونم. الهی آمین
        ارسال پاسخ
        مریم باغ شیرین(فاطمه)
        شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶ ۱۳:۲۳
        درود استادگرامی
        امیرنادر
        امیرنادر
        جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶ ۱۹:۱۴
        سلام و درود خدا بر شما. خیلی ممنونم
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1