یکی از ارکانِ اصلی و بنیادی و دروازه یِ ورود به حریمِ همراهی و از اوّلین جرقه هایِ تبلور و تولّدِ دوباره در یافتنِ الگویِ کاملتری از معانی و مفاهیمِ جدید و راهکارهایِ کاربردی و البتّه اکتسابی (آنچه در حوزه یِ عمل و فعّالیّتِ به دست می آید و به صورتِ عینی درک و تجربه می شود.) از رسمِ حقیقی و نیکویِ همزیستیِ مسالمت آمیز و نیز از راه هایِ کسبِ تعاریفِ درستِ دوستی و صمیمیّت و همدلی و همچنین از نخستین پله هایِ دگرگونی و تغییر و بازسازی و پدید آمدنِ حسِّ تعلّق و دلسپاری و اعتماد به مسیرِ خیر و راستی و آنچه بیداری و هوشیاری و سلامتیِ همه جانبه یِ بشر را تداوم می بخشد رسیدن به موضعِ مقدّسِ خدمتگزاری (خدمتگزاری یعنی ارائه یِ دانش ، دست آوردهایِ فکری سازنده و تجربیِ مفید به دیگران پس از تحقیق و بررسیِ کامل و اطمینان از کارساز بودنِ آنها و صرفِ توانایی هایِ وجودی در راستایِ کمک به بهبودِ وضعیّتِ زندگی و ایجادِ امید و انگیزه یِ تغییر و بهسازیِ شرایط به درست ترین شیوه و روش هایِ اخلاقی می باشد به صورتی که ورود به حریمِ خصوصیِ سایرین قلمداد نگردد و حقوقِ مسلّمِ همنوعان محترم شمرده شود و باعثِ رنج و عذاب و خسارت نباشد و شأن و کرامتِ انسان در نظر گرفته شده و موردِ هتکِ حرمت واقع نگشته و اخلاقیّات در آن رعایت شده باشد.) است که هماهنگ با ضمیرِ وجودیِ انسان (به همین دلیل ، یعنی مطابقت با ضمیرِ وجودی است که باعثِ امید و انگیزه و شور و نشاطِ قلبی و باعثِ سلامتی در انسان می گردد.) و اصولِ مندرج در دستگاهِ آفرینش است.
گذراندنِ سطوحِ اولیّه یِ انتخاب (منظور انتخابی آگاهانه است که با تحقیق و بررسیِ منطقی اتّخاذ شده باشد.) و داشتنِ تمایل و اشتیاقِ شخصی برایِ کسبِ آگاهی و جایگزینیِ نوع و شیوه یِ جدیدی از زندگی و یافتنِ روحیه یِ خدمت دادن به جایِ خدمت گرفتنِ محض و طلبکارانه و توقع طلبانه از همان نقطه یِ نخستینِ حرکت مطابق با معیارهایِ پسندیده و حفظِ شئوناتِ انسانی به وسیله یِ رعایتِ اصولِ اخلاقی و کمک خواستنی فروتنانه و ایجادِ فضایِ تعاملی ایمن و به دور از تنش و نیز تلاش و کوشش در راستایِ پویشِ موازی با هدف و منظورِ اصلی ، یعنی ساختنِ باورهایی نو و سازنده همسنگِ همزیستیِ مسالمت آمیز لازم است تا هر انسان مستعدِ همراهی در مسیرِ بهبودیِ اوضاعِ خویش بدونِ در نظر گرفتنِ شرایط و وضعیّتِ بیرونی و گزینش هایِ همنوعانِ دیگرش گردد.
همین اصلِ رهگشا یعنی رویه یِ خدمتگزاری به همنوع عاملِ مهم و آغازی است و انگیزه ای برایِ فرایندِ برخواستن و حرکت در امرِ پیشرفت و استمرارِ بالندگی و افزایشِ سطحِ مقامِ انسانی و شأنِ وجودی و شکستنِ شخصیّت هایِ کذایی و خصایصِ آلوده و زدودنِ غرایزِ پلید و نیز دریافتِ عملی و مفیدِ آگاهی و دست یابی به بینشِ ملموس و سازنده و برخورداری از نعمتِ آزمون و خطا و تمرین و ممارستِ مداوم در مقاطعِ مختلف و کشفِ محکی و معیاری درست جهتِ رشد و آئینه ای روشن به منظورِ ارزیابی و بازبینیِ خود و برآوردِ درجه یِ واقعیِ شناختِ منطقی و تشخیصِ استدلالی و قرار گرفتن در وضعیّت هایِ ویژه و خاصِ اجرایی مطابق با اصولِ برگزیده گشته از سویِ آدمی.(خواندن و دانستن ، یعنی داشتن دانشِ تئوری هیچ کمکی به انسان نمی کند تا در شرایطِ عملی و تجربی قرار نگیرد و در ست در همین نقطه است که میزانِ توانمندی و درجه یِ قابلیّت هایِ آدمی نمایان شده و هر شخص می تواند خود را برآورد و نقاطِ قوّت و ضعفش را تشخیص دهد.)
این خدمتگزاری است که می تواند شرایط را به منظورِ تجربه یِ ملموسِ آموزه ها و آموخته هایِ تئوریِ آدمی آماده و مهیّا ساخته و صحنه ای عملی از قرار گرفتن در وضعیّت هایِ خاص و شرایطِ ویژه و موقعیّت هایِ مختلف با خصوصیّاتِ گوناگون ، یعنی آنچه عرصه ایِ جهتِ حضور و تجلّیِ کاربردیِ باورها و راهکارها و مواجهه با کنش ها واکنش هایِ روحی و روانیِ بشر در چنین مختصّاتی و مهم تر از همه برخورداریِ حقیقی و صادقانه از مفاهیم و معانی و تعاریفِ نیکی و صلاح در ابعادِ وجودی (پندار- گفتار-کردار) و دنیایِ شخصی می باشد را در راستایِ شناختِ هر چه بیشترِ خویش و برآوردِ ضعف ها و قوّت ها برایِ انسان پدید آورده و تداعی سازد.
این اصلِ مهم ، یعنی قرار گرفتن در وضعیّتِ خدمتگزاری و نیز اهمیّتِ آن برایِ هر شخص از بدوِ پویندگی در راستایِ نیل به همزیستیِ مسالمت آمیز بی گمان با آزمون و خطا همراه بوده و روندی صعودی را از لحاظِ درکِ هر چه بهترِ معنی و مفهومِ کار و نیز انجامِ درست و اخلاقی ترِ آن طی می نماید و این به آن دلیل است که مطالعاتِ انسان و آگاهیِ او در موردِ اساسِ خلقت و مشیّتِ نهفته در ضمیرِ هستی (اصلِ نهفته در دلِ نظامِ آفرینش که براساسِ چرخه یِ خدمت رسانی در حیطه یِ زندگیِ اجتماعیِ اجزاء طراحی و سازماندهی شده است.) و همچنین شناختِ آدمی از ماهیّتِ وجودیِ ، همانا دنیایِ گسترده و بی نظیرِ درونیِ خویش (شناختِ نیازهایِ درونی که از ذاتِ آفرینشِ انسان سرچشمه می گیرد و یکی از آنها نیاز به انجامِ اموری عام المنفعه است که انرژی ، شادکامی ، رضایت ، آرامش ، اعتماد به نفس و احساسِ شایستگی و برازندگی را به آدمی هدیه داده و کمک می کند تا او به خود افتخار کند.) از طریقِ حرکتِ سطح به سطح و بینشمندانه یِ او بر اساسِ اصلِ پویایی بسط و گسترش یافته و هر روز شکلِ کاملتر و زیباتری به خود می گیرد.
بنیانِ آموزه ها و اصول و پیشنهاداتِ کاربردی در راهِ رسیدن به رشدی همه جانبه (رشد همه جانبه در سطوحِ زندگی یعنی دنیا ، معنا و معاشرت.) اگر به گونه ای طراحی و سازماندهی و بنا گردد که اندک اندک و در مراحلی تکاملی واردِ زندگیِ اشخاص شده و باعثِ تغییراتِ تدریجی گردد و ابزارهایِ رهسپاری کاملاً مدیریّت شده با تعالیمی کاربردی و فروزه هایی منطقی ، مستند و حساب شده در اختیارِ متقاضیان قرار گیرد ، (یعنی آموزه ها بر پایه یِ واقعیّتِ مشهود و ملموس در نظامِ آفرینش باشد و تعالیم منطقی و تمرینات کارشناسی شده و هماهنگ با اشارات و تشبیهات و نشانه ها و چراغ هایِ هدایتِ قرار گرفته بر هر صحنه از جهانِ فیزیکی و دنیایِ خاکی.) پویندگان را به توجّه و دقّت و شناساییِ این علایم و برهان هایِ مبین ترغیب و نگاهِ آنان را به جریاناتِ روشن و زلال و نیز ساز و کارهایِ زیبا و عاشقانه و محبّت آمیز جلب و معطوف و مبادرت به آن را به صورتِ متداوم برایِ انسان توجیه و قابلِ قبول می نماید.
چنین روندی (روندی تدریجی در جهتِ پویش ، تجزیه و تحلیل ، کسبِ آگاهی و تغییراتِ بنیادی در انسان به وسیله یِ تعالیمی کاربردی و فروزه هایِ منطقی ، مستند و حساب شده ، تحتِ لوایِ اصولی که بتواند بسترِ لازم و ایمن را برایِ تعامل پدید آورد) باعث می گردد دریچه یِ ذهنِ رویِ چشم اندازهایی نو گشوده و اندیشه و بینشِ آدمی با جرقه ها و تلنگرهایِ مداوم و پیاپی بنابر اصلِ شکوفایی به نحوِ احسنت ، بی هیچ مبالغه ای برانگیخته و پویا شود و حرکتِ انسان به وسیله یِ خودِ او پیگیرانه و مقتدارنه سمتِ یافتنِ فرایند و ابزارهایی کاربردی و پیش رونده سویِ هر چه نزدیکتر شدن به هماهنگی با اصولِ تغییر ناپذیرِ هستی (کسبِ تجربه و دانشی پسندیده و خیر محور در زمینه یِ عشق ورزی و خدمتگزاری برایِ غلبه بر ناملایمات و سپس پیشبردِ اهدافِ متعالی در ارکانِ مختلفِ زندگی که مستلزمِ محیطی امن است) که برایِ زیستنِ بشر پیش بینی و اهدافِ کلّیِ او را مشخّص ساخته است هدایت و مدیریّت گردد.
از این روی هدفِ واقعی و غاییِ مسیرِ پیشرفت را می توان از یک سطحِ کلّیِ دیگر اینگونه نگریست که همانا رسیدن به جایگاهِ خدمتگزاری با معنایِ واقعی و پسندیده و نیز انجامِ آن به درست ترین شکلِ ممکن در بسترِ زندگیِ اجتماعی و همچنین در راستایِ همزیستیِ مسالمت آمیز است.
شکّی نیست که جایگاهِ خدمتگزاری در بطنش هزاران دست آوردِ جانبیِ دیگر را هم به همراه خواهد آورد (ایجادِ روابطِ عاطفی و گسترشِ مناسباتِ دوستانه ، بالا رفتنِ سطح رضایت و آرامشِ قلبی ، فراهم شدنِ بسترِ آموزشِ عینی ارزش هایِ اخلافی ، پدید آمدنِ امنیّتِ روانی و کاهشِ اضطراب هایِ درونی ، گسترشِ امید و انگیزه یِ جمعی ، بالا رفتنِ سطح شهامت برایِ تغییراتِ سازنده و ...) و انواعِ خواسته هایِ انسانی و نیازهایِ واقعیِ اجتماعی و روانیِ بشر را پوشش و آرمان هایِ سازنده ای را در خود خواهد پرورانید.
همان طور که در ابتدایِ این نوشتار ذکر گردید نیاز به تمایل و همّتی ایثارگرانه و خدمتی عاشقانه و نیّتی محبّت آمیز و تلاشی خستگی ناپذیر از سویِ یکایکِ اشخاص و همچنین یک برنامه ریزیِ بلند مدّت و حساب شده و نیز فراهم نمودنِ ابزار و لوازم و امکاناتِ لازمِ اجرایی و همینطور فرصتی برایِ تجربه و کسبِ نتیجه یِ کارآمد و پرورشِ نیرویِ کافی جهتِ تشکیل و ایجادِ گروه هایی کوچک در گامِ نخست کاملاً در میانِ جوامعِ بشری مشاهده و قابلِ درک می باشد.
گروه هایی که در حیطه هایی هر چه کوچکتر بر پایه یِ اقداماتِ شخصی و برخورداری از حمایتِ گروهی به منظورِ خودشناسی و درکِ درستِ زندگی شکل پذیرد (احزاب و گروه هایی در حیطه یِ هر خانواده ، آپارتمان ، کوچه ، خیابان ، محله و ... ) و انسان ها را با مفاهیمی جدید از اصولِ همراهی و همزیستیِ مسالمت آمیز و آموزه هایی کاربردی و رهگشا و تحلیلِ موضوعاتی اصیل و ریشه ای در قالبِ حرکتی تجربی و البتّه حساب شده و روشن ، به دور و عاری از تنش و درگیری و بحران هایِ بازدارنده یِ رایج و مرزبندی هایِ متداول در شکلِ پیمودنِ مسیر و نوعِ رقابت و گام نهادن سویِ دریافت و رسیدن به آرمان و مقصودی مشترک و آنچه به آگاهی از حقیقتِ خویش منجر گشته و تمامیِ بن بست ها و گودال ها و سدهایِ انسداد و پرده هایِ ضخیم و بندهایِ محکم و سلول هایِ تنگ و بسته و محدود و دست و پا گیر را از مقابلِ مقام و شأن و هم از پیشِ رویِ فضایِ گسترش و خودباوریِ بشر بردارد آشنا سازد.
گروه هایی که با تکیه بر توانایی ها و به سببِ امکانِ رویشِ استعدادها و شکفتنِ خلاقیّت ها افتخار و شادکامی و رضایت و آرامش را برایِ انسان ارمغان آورده و غرور و بالندگی و شایستگیِ سازنده را ارزانیش نموده و او را وادار به ارائه یِ قابلیّت ها و آفرینشِ محصولاتِ مفید و ثبتِ آثارِ ارزشمند می سازد .
کانون هایی که می توانند با چاره اندیشیِ گروهی زمینه یِ استفاده از دانش و تجاربِ شخصی و ایجادِ امید و انگیزه و بستر تداوم در تمرین و ممارست نهایتاً به کشف و تشخیصِ امراض و بیماری ها و ناهنجاری هایِ روحی و روانی و آلودگی هایِ پلیدِ ذهنی و تهدیداتِ پایان ناپذیرِ موجود در دایره یِ زندگی دست یابند و آنچه ریشه در داده ها و هجومِ تجاوزگرانه یِ اعتقاداتی ویرانگر از بدوِ تولد داشته و به صورتی سیل آسا تمامیِ محیط هایِ حساس و سوق الجیشیِ آفرینشی شگفت آور چون انسان را تحتِ سلطه و اشغالِ خود در آورده و بر اندیشه و ضمیرِ او سایه افکنده و کلیّاتِ جنبش ها و فرایندهایِ گذرانِ این وجودِ متعالی را با فرامین و احکامِ جابرانه و استثمارگرانه تحتِ تسلط و سیطره قرار داده اند را به تدریج با کمکِ هم علاج و راهکارهایی مفید و سازنده و کارآمد را جهتِ رفع ضعف ها و جایگزینیِ قوّت ها و نیل به سلامتی و سعادت دراختیار نسلِ آینده قرار دهند.
وضعیّتِ بغرنج و دهشتناکِ کنونی در قلمروِ وجودیِ انسان امروزی چیزی نیست جز حاصلِ کشتِ بذرهایی که به اشتباه و به دلیلِ ناآگاهی در طولِ تاریخِ بشری جهتِ رتق و فتقِ امورِ زندگی بر زمین پاشیده گشته است و هر زمان محصولی نو و زیانبار به آن افزوده شده و اکنون دنیا به مزرعه یِ انبوهی از پیچک هایِ هرز و گیاهانِ سمّی بدل گشته و از هر سوی هول و هراس را بر باغبانانِ خویش مستولی و راه را سویِ منازل و استراحتگاه هایِ آنان بسته و مسیرِ آرامش و آسایش شان را مسدود یا مخروب ساخته اند.
امروزه حجمِ اندیشه یِ انسان غالباً مملو گشته است از اعتقاداتِ پوچ و بی اساس و خارج از منطق و نیز باورهایِ زیانبار و آسیب زننده و تصوّراتی پر از شک و شبهه و همچنین آمال و آرزوهایی سراسر کم ارزش و بی بها و تک بعدی و خودخواهانه که راه به جایی قابلِ توجّه نبرده و آدمی را از دست یابی به مقام و منزلت و شأنی درخور و شایسته محروم می سازند.
زندگیِ غریزی و ره پیماییِ کورکورانه و بدونِ تأملِ آدمی ناخواسته به غلط فرهنگی کامجویانه و خودخواهانه را در طولِ ادوار تبدیل به هدفی نانوشته ساخته است و همین خط و مشی آدمی را سمتِ کسبِ هر چه بیشترِ سود و امتیازاتِ لذّت جویانه و زیاده خواهانه به نفعِ خود هدایت می نماید که ثمره یِ کج روی ها و گمراهی ها و نیز فسادِ جامعه یِ بشری از راهِ راستی و مشیّتِ درستی می باشد ، یعنی آنچه سرشار از برکت و نعمت و سعادت و رفاه و آرامش و صلح و دوستی و کامرانی و کامرواییِ همه جانبه در ارکانِ زندگی (دنیا- معنا- معاشرت.) است.
مدیریّت و کنترل و سرپرستیِ خدای گونه یِ انسان بر زمین به عنوانِ تنها موجود با قابلیّت هایِ ویژه برایِ این کار (به دلیلِ دارا بودنِ خردِ پویا) و مهیّا سازی و فراهم نمودنِ بستری مناسب با اندیشه ای شسته و زلال و شفاف و وجودی آکنده از ترس ها و تشنج ها و تیرگی ها و باورهایِ جدایی افکن ، یعنی آنچه منجر به کسبِ پیروزی و نائل گشتن به تمامیِ مدارج و رتبه ها و فنونِ جاری در ارکانِ زندگی خواهد شد امری است انکار ناپذیر که آدمی می بایست در مسیرِ آن حرکت کرده و اهدافی اینچنین ارزشمند و متعالی را در ذهنِ خود تداعی و ترسیم نماید.
وجودِ اماکنی متعدّد با دارا بودنِ نمایندگانی شاخص از یک یا چند تخصّص در تمامیِ خصوص و نیز در رشته ها و علومِ رسمی و غیر رسمی که پیشتر با تلاش و کوشش ، ویژگی هایِ چشم گیری را از شکوفایی و باروری به نمود گذارده اند و از این طریق الگویِ قابل بودن و توانستن را برایِ همنوعان به تصویر کشیده و همراهان را به حرکت و فعالیّت واداشته اند و اتصالِ آنان به یک کانون بزرگتر که هماهنگیِ لازم را در میانِ همه یِ شعبه ها پدید می آورد ، ثابت نموده است می شود با قرار گرفتن کنارِ هم و تعامل و استفاده از تجربیّاتِ یکدیگر ، طبقِ منشور و هدف و اصولی مشترک به سمتِ آفرینشِ فرهنگِ مترقّی و همچنین محصولاتی ارزشمند و شایسته حرکت نمود و تولیداتی گرانبها و سازنده و پُر فایده را به جامعه یِ بشری و محیطِ زمین عرضه یا ارزانی داشت.
به کارگیریِ شاخص هایی صلح آمیز و ایمنی بخش در امورِ مختلف که از ابتدا طبقِ منشورِ هر گروهِ مستقل برابر با روالِ منطقی و اولویّت هایِ طبقه بندی شده یِ زندگیِ مسالمت آمیزِ اجتماعی میانِ گروه هایِ مرتبط به منظورِ تجهیز و مسلح گشتن به روحِ اخلاقی - معنوی و بینشِ روحانی ، یعنی آنچه به تمامِ ارکانِ روزگار و باورها و کردار و پندارِ یک انسان معنا و محتوا و شکلی متفاوت و دیدی وسیع و عمیق را هدیه می دهد و همه یِ درجات و طبقه سازی ها و ارزش بندی ها را بر مبنایِ محک و معیار و قیاسِ جاودانِ ایزدی سنجیده و در راستایِ آن عمل می نماید و مفهومِ واقعی و حقیقیِ زیستن را تداعی و تعریف می نماید و قابلیّتِ انتخاب کردنِ درست را به بشر ارزانی می دارد و این امکان را فراهم می سازد تا اشخاص بدونِ هیچ تنش و احساسِ ناامنی و رها از ترس هایِ بازدارنده و محدود کننده استعدادها و قابلیّت ها و نیز دست آوردها و فراورده هایِ فکریِ شان را در محیط هایِ تعامل بیان داشته و همچنین به دیگر همراهان عرضه و تقدیم دارند و سپس تولیداتِ خود را جهتِ بهزیستی ، بیرون از کانونِ همگرایی موردِ استفاده قرار دهند.
پس از آن است که اعضایی فعّال در یک گروه تحتِ لوایِ چنین اصولی در هر زمان و مکان و نیز در هر شرایطی و وضعیّتی می توانند حرکتِ خود را سویِ آنچه در کلِّ زیستن با آن مواجه اند مطابق با مشیّت ها و مسئولیّت هایِ اولویّت بندی شده به وسیله یِ درک واقعیّتِ موجود و جاری به هر شکلِ ممکن برایِ پدید آوردنِ اماکن و گروه هایی با اهدافِ برشمرده شده برایِ زندگیِ مسالمت آمیز شروع و با انتخابِ اشخاصِ ذی صلاح و کارآمد و مخلص که در راستایِ اهدافِ و نظامِ فکری این اندیشه گام برداشته و تجربه کسب کرده اند به خدمت در حیطه ای بزرگتر از معاشرتی سازنده متناسب با استعدادها و قرار دادنشان در کنارِ قابلیّت هایِ خود اقدام کنند تا بتوانند با مشارکت گروهی و کمکِ هم آثار و محصولاتِ شایسته و ارزشمندی را به جوامعِ بشری تقدیم نمایند.
پشت سر گذاشتنِ پروسه یِ انتخاب با درست ترین روند و نیز با کارآمد ترین معیارها و احساسِ تعهّد درباره یِ آنچه می تواند در زندگیِ شخصی و جمعی نقش آفرینی نماید و موجبِ رشد و بالندگی و شکوفاییِ بیشتر یا سببِ مشکل در رویه یِ حرکت سمتِ پیشرفت و ترقّیِ همه جانبه و خدشه دار شدنِ اصولِ جاری جهتِ همزیستیِ مسالمت آمیز گردد زندگیِ هر انسان و همچنین جوامعِ بشری را از بسیاری ناهنجاری ها و گرفتاری ها و معضلات نجات می بخشد.
در این صورت است که اشخاص پس از آموزش دیدن و تمرین و همچنین کسبِ تجاربِ عملی در محیط هایی کوچکتر می توانند بیرون و در روالِ طبیعیِ دنیا و سیرِ اداریِ جامعه یِ خود نیز انتخاب هایی درست و شایسته را داشته باشند و برایِ پیشبردِ اهدافِ کلّی و سازنده و تأثیر گذاشتنِ درست بر فرهنگ و سرنوشتِ ملّتِ خود بهترین ها و زیباترین ها را برگزینند.
اعضاءِ فعّال در گروه هایِ کوچک (گروه هائی که می تواند در هر آپارتمان ، خیابان ، محله ، شهر ، ده و مراکزی بزرگتر تحتِ نظارتِ هسته هایِ مرکزی شهرستان ، استان ، کشور و کانون هائی ورایِ مرزهایِ یک کشور به وسیله هماهنگی با هسته هایِ مرکزیِ در مناطقِ جغرافیائیِ مختلف شکل پذیرد.)اشخاصِ کارکشته و ذی صلاح را که کارآیی و حسنِ تعهّدِ خود را به اثبات رسانیده اند شناسایی و جهتِ انجامِ امورِ اداری و اجرایی در کانون هایی بزرگتر با پرونده ای مثبت از توانمندی هایِ آنان به عنوانِ نمایندگان و کاندیدهایِ حیطه هایِ خود برایِ بروز و نمودِ قابلیّت هایِ سازنده شان در امرِ خدمتی گسترده تر ( از خدمت در گروه هایِ کوچک به خدمت در هسته هایِ مرکزی و شوراهایِ اداری در شهر و استان ، ایالت. ) انتخاب و معرّفی می نمایند.
هر شخص در گروه هایِ همگرایی به نسبتِ تمایل و تلاش و مطابق با عملکرد و پرونده ای که از فعّالیّت هایِ خود برجای می گذارد تا هر آنجا فضا برایِ خدمتی همه جانبه بر پایه یِ عشق و ایثار و با قصدِ سازندگی بر مبنایِ راهِ راستی و مکتبِ درستی و اصولِ دوستی و خیرخواهی در تمامِ ابعادِ زندگیِ بشری باز باشد پیش خواهد راند و در این راه از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نکرده و دامنه یِ حرکتش را سمتِ خیرخواهی تعدیل نمی دهد.
انسان ها می توانند همین روند را در نظامِ اداریِ مربوط به زندگیِ اجتماعیِ دنیا ادامه داده و در حوضه یِ فعّالیّت هایِ خود به زیباترین و بهترین شکل به ارائه یِ خدمت پرداخته و نیز در شناساییِ اشخاص با صلاحیّت و مفید و صادق و شایسته و معرفّیِ آنان برایِ خدمت در دامنه ای وسیع تر از هیچ کوششی دریغ نورزند.
هر انسان اگر با انتخاب و همّتی شخصی در کنارِ حرکتِ جمعی و به شکلی منسجم که بی تردید بردباری و فعّالیّت و از خود گذشتگیِ قابل توجّه ای را می طلبد و نیز با سیانتِ درست و بی چون و چرا از آرمان هایِ خیرخواهانه و بزرگِ طریقِ راستی ، یعنی آنچه باز فداکاری و وفاداریِ جمعیّتی بلند نظر و ایثارگر را لازم و ضروری می داند می تواند با جنبش و فعّالیّت هایی همه جانبه و زیربنایی به سمتِ پیوستگی و یگانگیِ نسلِ انسانی حرکت نماید و اثراتِ سازنده و ارزشمندی را به منظورِ رستگاریِ نوعِ بشر رقم رند.
درکِ اهدافِ واقعیِ زندگی از سویِ انسان و یافتنِ نقش و تأثیرِ مؤثر و وظایفِ اساسیِ خود و ساختنِ چهره ای در خور از همه یِ ارکانِ زندگی که می تواند با تعامل و همفکری و استفاده از تجاربِ ملموسِ جمعی در اجتماعات و گروه هایِ کوچک شکل گرفته و با کمالِ دقّت و تعهّد و جانفشانی انجام پذیرد ، به زیستنِ آدمی محتوا و مفهومی ارزشمند و شایسته می دهد و او را از پوچی و تباهی و بی حاصلی مصون می دارد.
آدمی می تواند مجموعه ای بزرگ و فراگیر با محتویات و مفاهیمی مترقّی ، برگرفته از پیام هایِ زیبا و ایمنی بخش و دوستی آفرینِ راهِ راستی را تشکیل دهد که هر چیز بر جایِ خود و هر کس به خوبی مشغولِ به انجام رسانیدنِ مشیّت و رشد و گسترش و پیشرفت در جایگاهِ مشخّص و طی نمودنِ مدارجِ خدمت در سطوحِ مختلف با حفظِ اصول و موازینِ و قوانینِ مشترک برایِ همه ، سویِ سعادت و سلامت و سرور و آرامش و صلح و دوستی و یکپارچگی و عدل و تمامیِ ملزوماتِ راستین جهتِ بقایِ زندگی بر دنیایِ خاکی ، یعنی آنچه با ذات و ضمیرِ و بنیانِ آفرینشِ هر انسان سازگار و همنوا باشد پیش راند.
*)بیاییم با انتخابی آزادانه این مسئولیتِ سازنده را در قبال هم بپذیریم که : یک نفر برایِ همه ، همه برایِ یک نفر.