به دنبال تقاضای عده ای از دوستان مدتی است علاوه بر فیسبوک در تلگرام هم کارگاه شعری ایجاد کرده ام که با محبت دوستان درآن به نقد و بررسی اشعار می پردازم از این بعد در سایت وزین شعر ناب هم آن را منعکس می نمایم امیدوارم مقبول افتد
نقد شماره 1
بوی تفتیده می آمد به مشام
بوسه میزد برکف دریا
تیغ آفتاب
آسمان ماه خود بلعیده بود
دیگر از سنگ ، اشکی نمی آمد برون
گوییا دل کوه ها از سنگ بود
و
زمین محروم مانده از نوری
که از آن بارور شود حس مردۀ مترسکها
بر تاک ها
دیگر خمری نمی جوشید
لب ها همه ترکیده از جور آسمان
چشم ها
بوی گندم می داد
مردمانش
به غضب روی برتافته بودند از ماه
در نگاهشان کینه ها موج میزد
و
کودکی با خود گفت :
کاش کسی مرا می فهمید ... !
گویی
خدا نیز سیب خورده بود (ح- م از ؟؟؟) —----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------سلام دوست عزیز : شعر زیبایی را از شما خواندم . شما سالهاست که در وادی شعر قلم می زنید و اشعار زیادی را تا کنون برای من ارسال نموده اید . شعر سپید شما از 6 حلقه درست شده است . در بخش اول کلمه ای مانند ساحل یا انسان یا معشوق حذف شده ولی مخاطب وجود او را در دل خود احساس می کند . زیرا شما به طرز زیبایی او را حذف کرده ای یعنی نه با قرینه ی لفظی بلکه با قرینه ی معنوی و این شعرتان را زیبا نموده است .در پاراگراف دوم ارتباط عمودی سه مصرع با هم ضعیف است .اما در مصرع سوم نوعی آشنایی زدایی به چشم می خورد که زیباست .اگر به جای ماه خود کلمه ماهش را قرار دهید شعر زیباتر خواهد شد . در وحله ی اول به نظر می رسد که مصرع (آسمان ماه خود را بلعیده بود) زیادی است اما با ادامه شعر این مصرع به مصرع اخر پاراگراف دوم پیوند می خورد و بار دیگر افکار را به خود معطوف می کند . خوب تناقض معنایی در شعر باعث شده که یکپارچگی عمودی شعر خدشه دار شود . چگونه است همان ماهی که مظلوم واقع شده چون توسط آسمان بلعیده شده مورد غضب مردمان قرار بگیرد مگر اینکه با آشناییی زدایی این مهم احساس شود ولی متاسفانه شاعر در ابلاغ این آشنایی زدایی و چینش کلمات تا حدودی موفق نبوده است . البته تا حدودی این اشکال با پاراگراف دوم مرتفع شده است . شاعر که نام وی را با حروف کوچک نوشته ام به شدت تحت تاثیر شاملوست که البته غیر صواب نیست . ولی این تاثیر نمی گذارد که او از لاک بدر بیاید و خودش باشد . مصرع اخر هم زیباست و هم بدیع . موفق باشی
ارادتمند : محمد رضا دُرَانی نژاد
سلام
خسته نباشید وممنونیم ازاین کاربسیارعالی