پست های وبلاگ

ما خیلی با حالیم،خیلی
خیلی خوشحالیم
خیلی ...
این جملات برای هر کسی آشناست،دروغهایی گنده که با صدای بلند و توسط عده ای تماشاچی که به هر انگیزه ای حضور پیدا کرده اند در برنامه خندوانه و به تحریک رامبد جوان به خورد ملت داده میشود و با سرنگی نامریی به رگهایشان تزریق میگردد.افیونی صوتی و رسانه ای که به همان اندازه پلید و نارواست که افیونهای دیگر.
واقعن ما باحالیم؟ما که غرق شده ایم در دریای مشکلات اجتماعی و اقتصادی،ما که هر کس به خود اجازه میدهد تکلیف تعیین کند برایمان از طرز پوشش که پیش پا افتاده ترین مسئله است تا طرز تفکر.
نخیر،ما باحال نیستیم جناب جوان ،خیلی هم بیحال تشریف داریم و سرخورده.تو و شاه حسینی و جناب خان و مهمانهایت باحالید،که حساب بانکیتان را پرمیکنید با گول زدن مردم،با نمایشهای پوچ و خنده های مصنوعی.بدون کوچکترین نقدی بر مسایل جامعه .باز هم گلی به گوشه جمال آن عروسک که حداقل کمی به مردم جامعه اش نزدیک است و قابل درک.

«دور هم هستیم»

مهران مدیری همیشه دوست داشتنی است،حتی اگر عده ای را دور خود جمع کند و دور همی بسازد ،عده ای که معلوم نیست چرا اینقدر کف میزنند ؟؟!اما ما هم دوست داریم مدیری دوست داشتنی بماند.چطور میتوان باور کرد که او از برره رسیده باشد به در حاشیه و از مرد هزار چهره با آن همه نقد اجتماعی و سیاسی اش راضی شده باشد به یک مهمانی دورهمی.امیدوارم او قدر خود را بداند و این نمایشها و خیمه شب بازیها را بگذارد برای رامبد جوان ها و علیخانیها.امیدوارم او یک شب بنشیند و مرور کند کارنامه اش را،و دلش تنگ شود برای اردلان پاورچین که سرش به میز میخورد تا پاچه خواری مدیر رابکند،برای شیرفرهاد که بودجه بخشداری را میخورد و پشتش گلویی هم صاف میکرد و برای مسعود شستچی هزار چهره که زور میگفت در لباس نیروی انتظامی .
شاید این روزها مدیری هم اشتباهی شده باشد مثل شست چی.شاید کسی که دورهمی را اجرا میکند مسعود شستچی باشد نه مدیری.شاید...