سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        اوج ترین اوج ناممکن...
        ارسال شده توسط

        یاسر رییسوند(پاییز)

        در تاریخ : شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۰۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۵۹ | نظرات : ۵

        روزها در پی شبها،....بی حوصله تر از فردا،در سینه آهی و در دیده نگاهی .بی تابیِ هر بار پرواز در آسمان دل ،چو بر روی افکار و اوهام خویشتن م ریشه می دوانَد، سایه می افکند.در این اوج ترین اوج ناممکن ،در بینهایت احساس بشر که زلالی،پاکی و تقدس آن بمانند آستان خداوند می ماند،پرنده ات را بال شکسته ،در قفس دیدن، از پشت حصار سرد دیوارهای روزنه دار که فقط زیستن را ممکن می سازد،در همان اوج ناممکن و غبطه آور در دل هر سیمرغی عاشق ،همچون پرنده ای که از سراسیمگی رهایی ،سختی و سردی شیشه ی بظاهر نمایانگر را ،نمیپاید ،نمیبیند و خود را ازبرای رهایی بر آن می کوبد به آن شدت که دیگر بار نمیتواند بال زنان به شوق رهایی همین تکرار دردآور از سبب شکستگی بال و آسیب برخورد،بی هیچ بال زدنی،بر این سراسر یکسان حضور یار،بر این گلستان محزون،در نزدیکترین نشیمنگاه که چشم در چشم یار نگریستم و گریستن را آموختم،با همان شدت برخورد از سبب بی بال،پرواز کردن م از اوج بینهایت،بر سینه ی سرد و بیروح آن حصار فرودآمدم. که با احساس سردی آن حصار محصور یار،نه درد شدت برخورد و شکستن بال و پر م در یاد ماند،و نه غمگینی این دل محزون م،.
        آری ای گل من....
        گرچه این حصار میتواند کالبدت را در گذر زمان ،از سوز و سرما ،نحیف سازد ولیکن قلب بینهایت ت را هیچ حصاری یارای و تاب تو را از پوئیدن ، بوئیدن ،عشق، و رهیدن ،ممکن نیست،.
        پایان....
        یاسر

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۷۱۲۰ در تاریخ شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۰۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۳۸

        درود بر شما دوست گرامی ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        زان یار دلنوازم شکری ست با شکایت ااا گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت اااااااااااااا عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ ااا قرآن زبر بخوانی با چارده روایت
        طاهره بختیاری

        تو آموختی و حالا نیز درسهایت را به دیگران آموز
        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1