مصرف مواد محرک از جمله شیشه باعث ایجاد تغییرات و آسیبهایی در مغز انسان می شود که این تغییرات مغزی را می توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد:
1- تغییر مدارهای مغزی و ایجاد وابستگی و اجبار به مصرف مواد:
مدارهایی در مغز انسان وجود دارند که بطور طبیعی او را وادار به خوردن، آشامیدن و رفتارهای جنسی مینمایند. شیشه این مدارها را در کنترل خود میگیرد و باعث میشود فرد مصرفکننده یک "ولع غیر قابل کنترل" و یک "اجبار شدید برای مصرف" به سمت این ماده محرک پیدا نماید.
2- تخریب سیستمهای تولید انرژی و انگیزه در مغز:
افراد مصرفکننده شیشه اگرچه در ابتدای مصرف، احساس انرژی، توان روحی و انگیزه را بالا مینماید اما پس از مدتی فعالیت بیش از اندازه سیستمهای تولید انرژی و انگیزه در مغز موجب تخریب این سیستمها (سامانهها) میگردد. در این شرایط فرد مصرفکننده احساس میکند بدون مصرف شیشه، توان و انگیزه انجام هیچ کاری را ندارد.
3- اختلال در سیستمهای مغزی درک واقعیت:
فرد مصرفکننده شیشه ممکن است چیزهایی ببیند (برای مثال فردی که از پشت او را تعقیب میکند) یا بشنود (برای مثال صدای همسایهها که بر ضد او توطئه میکنند) که در واقع وجود خارجی یا حقیقت ندارند. علت این اختلال در ادراک (توهم) یا وجود باورهای غیر واقعی (هذیان) آسیب به نواحی مغزی تشخیصدهنده واقعیت در فرد مصرفکننده میباشند.
4- آسیب به توانمندیها و پردازشهای مغزی:
مصرف شیشه میتواند با ایجاد آسیب در سلولهای مغزی منجر به تخریب توانمندیهای مغزی شود این آسیب میتواند با علائم زیر بروز پیدا كند:
- اختلال در حافظه: آسیبهای مغزی ناشی از مصرف شیشه میتواند منجر به اختلال در حافظه بخصوص در مورد وقایع نزدیك شود. برای مثال ممكن است به یاد نیاورد كه دیروز به چه كسی چك دادهاست یا مقدار این چك چقدر بوده است، یا حتی دیروز نهار چه خوردهاست، در این شرایط ممكن است فرد فراموش كند كه وسایل خود را كجا گذاشتهاست و بعضی از صبحها مدتی را صرف پیدا كردن سویچ ماشین خود نماید.
- اختلال در توجه: انسان به طور طبیعی میتواند توجه خود را روی وقایع مختلف اطراف خود متمركز كند یا آن كه درآنِ واحد به چند موضوع مختلف توجه نماید. برای مثال در حین رانندگی علاوه بر توجه به جاده با موبایل صحبت كند و چیزی هم بخورد! مصرف شیشه باعث میشود ضمن كاهش قدرت توجه، جابجایی این توجه بین وقایع مختلف پیرامونی نیز سخت شود. به همین دلیل ممكن است توجه فرد مصرفکننده مدتی طولانی درگیر گوشی موبایل یا اجزاء یك وسیله الكترونیك مانند دستگاه ضبط صوت خانه شود. در این شرایط اصطلاحاً گفته میشود که فرد روی موضوع خاصی "کلید" کرده است.
- اختلال در برنامهریزی: لازمه بسیاری از كارهای اقتصادی، برنامهریزی برای روزها و هفتههای بعد و اجرای این برنامهها است. برای مثال فرد برنامهریزی میكند كه فردا فلان مدل موبایل را به تعداد 100 عدد بخرد و روز بعد آنها را به آقای احمدی بفروشد. مصرف شیشه با ایجاد تخریب در نواحی جلویی مغز، امكان برنامهریزی و اجرای مرحله به مرحله برنامهها را از مصرفكنندگان میگیرد.
مجموعه این اختلالات مغزی عموماً باعث میشود فرد مصرفكننده شیشه بعد از چند سال دیگر نتواند فعالیت اقتصادی و شغلی خود را ادامه دهد وقتی دچار ورشكستگی گردد. پس در یک جمعبندی میتوان گفت اجبار به ادامه مصرف، حالتهای هذیان و توهم و همچنین ضعف و كمبود انرژی همراه با بیماری اعتیاد به شیشه همگی از تخریبهای مغزی ناشی میشوند.
با وجود همه این عوارض و خبرهای بد، خبر خوبی نیز برای شما وجود دارد. در صورت حذف شیشه از بدن، اجرای برنامههای درمانی اختصاصی تغذیه صحیح و تمرینهای مغزی مناسب، این آسیبها میتوانند ترمیم گردند و امكان ادامه زندگی فعال و مفید را برای شما ایجاد نمایند. اما اصطلاح هر یک از این چهار نوع اختلال مغزی عمده نیازمند نوع خاصی از مداخلات درمانی است. یکی از علل اصلی عدم موفقیت درمان اعتیاد به شیشه در بسیاری از مراکز درمانی عدم توجه به ابعاد مختلف این بیماری و انجام برنامهریزیهای درمانی اختصاصی برای هر کدام از این مشکلات میباشد. در ادامه این مقاله تلاش خواهیم کرد برای مثال به روشهای درمانی نوع چهارم آسیبها، یا آسیب به توانمندیهای مغزی اشاراتی بنماییم. توانمندیهای مغزی بیماران مصرفکننده شیشه با انجام تمرینات مناسب قابل بازگشت میباشند.اما این مساله را که این تمرینهای مناسب، كه اصطلاحاً «بازتوانی مغزی» نامیده میشوند چگونه اجرا میگردند را می توانید در تایپیک « چگونه توان مغزی از دست رفته در اثر مصرف شیشه (مت آمفتامین) را بازسازی کنیم؟ » دنبال بفرمایید.
باقر رمزی باصر
افتاده بپا خاسته