سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        لنگرود ِ قدیم و یک خاطره
        ارسال شده توسط

        احمد پناهنده

        در تاریخ : سه شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۳۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۷۶ | نظرات : ۰



        تصویری خاطره انگیز از نسل پدران ِ همسن من و نسل من از لنگرود ِ قدیم

        توضیحی مختصر در باره این تصویر برای نسل جوان

        تصویری که در چشمان ِ شما قسمتی از لنگرود قدیم را نوازش می دهد، تصویری است که قدمت آن به به بیش از 50 سال می رسد.
        یعنی وقتی که من هنوز پنج ساله بودم، این قسمت از لنگرود به همین شکل خودنمایی می کرد.
        در سمت راست تصویر یک خانه گالی پوش دو طبقه را در انزلی محله یکی از محلات لنگرود، می بینید که زن خانه داری ظروف نهار را در آب رودخانه می شوید.
        آن زمان اکثریت مردم لنگرود، لباس و حصیر خانه ی خودشان را در آب رودخانه می شستند و آنانیکه در کناره های رودخانه زندگی می کردند، ظروف شام و نهار را در آب رودخانه تمیز می کردند.
        ساختمان بعد از این خانه ی گالی پوش، مسجد انزلی محله است.
        مقابل مسجد انزلی محله در این سمت رودخانه که در تصویر فقط گوشه ای از یک ساختمان قدیمی دیده می شود، پشت ِ دکان آقای نمک چیان است که به راسته ی سماکان وصل می شود و ادامه اش می رسد به بازار ماهی فروشان.
        آن قسمت از رودخانه که لوتکا ها ( نودمبالها ) روی آب شناور هستند، بالا و پشتشان، حیاط بقعه ی آسید حسین است.
        پایین مسجد، در وسط رودخانه، مردی که در حال پارو زدن به سمت ما می آید و دو لوتکا در آن کنار بسته شده است، چند متر بالاتر در سمت راستش که در تصویر دیده نمی شود، محل تلاقی رودخانه ای است که از سمت غرب و روستا های نالکیاشر، عرباسان و و و جاری می شود و در رودخانه لنگرود می ریزد.
        در سمت ِ روبروی تصویر، پل خشتی این یل ِ پهلوانپیر ِ پیلسرشت و سمبل و شانه های استوار لنگرود فخر می فروشد که حدود 100 متر بعد از آن، پل چوبی و یا تخته ای است که در تصویر کمرنگ دیده می شود.

        خاطره ای کوتاه از لوتکا سواری

        یادم است وقتی که 9 یا 10 ساله شده بودم، با دوستان به همین قسمت از رودخانه می آمدیم و طناب لوتکای بسته شده را باز می کردیم و همگی سوار لوتکا می شدیم و در سمت جریان آب به طرف شمال پارو می زدیم.
        و وقتی که بعد از مسافتی از لوتکا سواری خسته می شدیم. دیگر لوتکا را به نقطه آغاز برگشت نمی دادیم بلکه در همانجایی که بودیم، لوتکا را غرق می کردیم و می رفتیم.
        گاهن می شد که صاحب لوتکا ما را دنبال می کرد و تمام مسیر را دنبال ما راه می افتاد و ناسزا می گفت. اما چون ما وسط آب بودیم، او نمی نوانست کاری انجام بدهد.
        پس از اینکه اشک صاحب لوتکا را در می آوردیم، لوتکا را در وسط آب رها می کردیم و از سمت دیگر رودخانه می گریختیم.
        جا دارد در اینجا بعد از 48 سال زانوی ادب بر زمین بسیایم و از همه ی آن کسانی که اکثرن روی در نقاب خاک کشیددند و لوتکاهایشان بوسیله من غرق شد، پوزش بخواهم.

        احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۵۴۳۵ در تاریخ سه شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۳۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۱ شاعر این مطلب را خوانده اند

        احمد پناهنده

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2