يکشنبه ۲ دی
دزد باور مباش
ارسال شده توسط بیژن آریایی(آریا) در تاریخ : شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۰:۲۹
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۸۴ | نظرات : ۸
|
|
داستان آموزنده دزد باورها
گویند روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز
پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او
هستم، نه دزد دین! اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال خللی می یافت، آن
وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۵۱۶۳ در تاریخ شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۰:۲۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.