پست های وبلاگ

براي\"شعر سپيد\" تعريف كاملي وجود ندارد. و اگر كمي دقت كنيم و به تعريف شعر برگرديم مي بينيم حتي براي شعر هم تعريف اتمي وجود ندارد. تعريف هايي هم كه از شعر صورت گرفته تعريف هاي  ناقص بوده اند. مثلا قبلا شعر را با وزن و قافيه تعريف مي كردند ولي امروزه اين تعريف تغيير يافته است. ديگر كسي وزن را جزء تعريف قرار نمي دهد بلكه مي گويد: شعر يعني گره خوردگي عاطفه و تخيل در زبان آهنگين. پس مي بينيد كه ديدگاه ها فرق مي كند حتي در خود تعريف شعر. به همين خاطر است كه برخي گفته اند تعريف شعر محال است. چرا كه شعر دنياي وسيعي است كه رسيدن به منتهاي آن از قدرت آدمي بيرون مي باشد. بنابراين براي شعر سپيد هم نمي توان تعريف جامع ومانعي پيدا كرد ولي اين به اين معنا نيست كه معيار هايي براي تشخيص شعر از نثر وجود نداشته باشد. همين كه مي گوييم \"شعر سپيد\"، خود براي ما معيار به دست مي دهد. يعني بايد بگرديم كه چه چيزي هست كه شعر سپيد را شعر مي سازد و از نثر جدا مي كند. بايد دنبال جوهره شعري در آن بگرديم. منطق شعري را در آن كشف كنيم. خوب، وقتي ما توانستيم معيار شعري را پيدا كنيم، خود به خود مي توانيم تشخيص دهيم كه اين شعرسپيد است و اين نثر شاعرانه به برخي از اين معيار ها اشاره مي كنيم.. مثلاً ايجاز، ساختار دروني، شكل نهايي، تقطيع، وحدت عمودي، معانده با قانون دستور، آهنگ دروني و چيزهايي ديگري كه مي توانند به شاعر كمك كنند تا ميان شعر و نثر شاعرانه تفكيك قايل شود. در حالي كه در نثر شاعرانه هيچ يكي ازاين ها ضروري نيست .