سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      کاش رویا نبود
      ارسال شده توسط

      مینا فیروز

      در تاریخ : شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۳:۰۵
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۲۲ | نظرات : ۶

      سلام
      میخوام براتون یه خواب وتعریف کنم
      دلم خیلی گرفته ...نمیگم امشب وامروز.....مدتهاست
      میگن اگه خواب وتعریف کنی دیگه از این خوابا نمیبینی ولی ....دوست دارم اینجابگم
      چند سال پیش بود
      دقیق نمیدونم کی ولی دوره راهنمایی بودم
      فکرکنم بعداز ماه رمضون بود
      شب قبلش مهمون داشتیم  نمازم وخوندم ساعت ده ونیم شب بود
      خوابم برد
      هنوز مهمونا نشسته بودم ولی نمیدونم دقیق یادمه حال اون شبم با حال امشبم یکی بود
      تو خواب دیدم
      باچندتا از فامیلامون رفتیم کربلا
      تو کربلا تو هتلی اقامت داشتیم که پنجره اش به بین الحرمین باز میشد
      توخواب مادرم وپدرم منو نمیبردن حرم میگفن شلوغه
      خلاصه پدر ومادرم رفتن برای زیارت ومن موندم ویه پنجره
      وقتی پنجره روباز کردم دلم گرفت
      همه رفته بودن جز من
      نشستم گریه کردم 
      گفتم یا امام حسین سخته تا اینحا بیای و......
      دیگه چیزی نگفتم چون گریه کردم یه لحظه دیدم دو تا فرشته مچ دستام وگرفتن وبلندم کرد
      مثل یه کبوتر از بالا سرمردم داشتم پرواز میکردم
      تو بین الحرمین همه یکصدا سینه میزدن وداد میزدن یاحسین......
      از بالا سر جمعیت رفتم داخل حرم
      هیچ کس نبود خلوت خلوت بود
      رسیدم به یه راهرو
      از سنگ مرمر بود
      روبه روم حرم شش گوشه
      دست چپم یه راهرو که ازش آتیش بیرون میومد
      یک صدابهم گفت:روبه روت بهشتته سمت چپت جهنمت،هرکجادوست داری برو....
      چشام وبستم گفتم خدایا من که نمیدونم چطور بنده ای بودم ولی راضی ام به رضات!!!!
      یکی از فرشته ها که سمت راستم بوددستم وگرفت
      خواستم نگاش کنم صورتم وبرگردوندوگفت هیس...هیچی نگو!!
      چشمام وبستم که یه دفعه یه بوی خوش به مشامم خورد
      چشام وکه باز کردم دیدم کنار قبر شش گوشه ام
      ۷بار طواف کردم کعبه دلم و
      بعد از یه راهرو کوچیک میخواستم برم بیرون که یه خیمه نظرم وجلب کرد
      سبز رنگ بود
      رفتم داخلش دیدم یه گهواره هست که چوبی و.....
      بقیش وتمیگم که چی دیدم وچهاشنیدم
      چون واقعن سخته.....
       
      به هرکی خوابم وگفتم
      گفتن که فیلم سینمایی دیدی
      تا یه چند سال پیش دوباره خواب حرم شش گوشه ومرد سفید پوشکه گفت
      مینامواظب هوای نفست باش چون تو دختر خیلی پاکی هستی!!!!
       
      آدمای اهل دل وباخدا تو سایت زیاد داریم
      گفتم تا فقط همین چند کلمه آخر راحتر درک بشه
      اینروزااااا
      اگه واسه پایه باشی با ارزشی
      اگه حرف امامت وگوش کنی 
      جوری برات دست پیش میگیرن که پس نیوفتن
      امشب همه چی وریختم دور تا دوباره بشم همون مینای قبلی
      دعام کنید میخوام بشم عمون مینای پاک
       
       
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۳۷۸۸ در تاریخ شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۳:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0