سلام
میخوام براتون یه خواب وتعریف کنم
دلم خیلی گرفته ...نمیگم امشب وامروز.....مدتهاست
میگن اگه خواب وتعریف کنی دیگه از این خوابا نمیبینی ولی ....دوست دارم اینجابگم
چند سال پیش بود
دقیق نمیدونم کی ولی دوره راهنمایی بودم
فکرکنم بعداز ماه رمضون بود
شب قبلش مهمون داشتیم نمازم وخوندم ساعت ده ونیم شب بود
خوابم برد
هنوز مهمونا نشسته بودم ولی نمیدونم دقیق یادمه حال اون شبم با حال امشبم یکی بود
تو خواب دیدم
باچندتا از فامیلامون رفتیم کربلا
تو کربلا تو هتلی اقامت داشتیم که پنجره اش به بین الحرمین باز میشد
توخواب مادرم وپدرم منو نمیبردن حرم میگفن شلوغه
خلاصه پدر ومادرم رفتن برای زیارت ومن موندم ویه پنجره
وقتی پنجره روباز کردم دلم گرفت
همه رفته بودن جز من
نشستم گریه کردم
گفتم یا امام حسین سخته تا اینحا بیای و......
دیگه چیزی نگفتم چون گریه کردم یه لحظه دیدم دو تا فرشته مچ دستام وگرفتن وبلندم کرد
مثل یه کبوتر از بالا سرمردم داشتم پرواز میکردم
تو بین الحرمین همه یکصدا سینه میزدن وداد میزدن یاحسین......
از بالا سر جمعیت رفتم داخل حرم
هیچ کس نبود خلوت خلوت بود
رسیدم به یه راهرو
از سنگ مرمر بود
روبه روم حرم شش گوشه
دست چپم یه راهرو که ازش آتیش بیرون میومد
یک صدابهم گفت:روبه روت بهشتته سمت چپت جهنمت،هرکجادوست داری برو....
چشام وبستم گفتم خدایا من که نمیدونم چطور بنده ای بودم ولی راضی ام به رضات!!!!
یکی از فرشته ها که سمت راستم بوددستم وگرفت
خواستم نگاش کنم صورتم وبرگردوندوگفت هیس...هیچی نگو!!
چشمام وبستم که یه دفعه یه بوی خوش به مشامم خورد
چشام وکه باز کردم دیدم کنار قبر شش گوشه ام
۷بار طواف کردم کعبه دلم و
بعد از یه راهرو کوچیک میخواستم برم بیرون که یه خیمه نظرم وجلب کرد
سبز رنگ بود
رفتم داخلش دیدم یه گهواره هست که چوبی و.....
بقیش وتمیگم که چی دیدم وچهاشنیدم
چون واقعن سخته.....
به هرکی خوابم وگفتم
گفتن که فیلم سینمایی دیدی
تا یه چند سال پیش دوباره خواب حرم شش گوشه ومرد سفید پوشکه گفت
مینامواظب هوای نفست باش چون تو دختر خیلی پاکی هستی!!!!
آدمای اهل دل وباخدا تو سایت زیاد داریم
گفتم تا فقط همین چند کلمه آخر راحتر درک بشه
اینروزااااا
اگه واسه پایه باشی با ارزشی
اگه حرف امامت وگوش کنی
جوری برات دست پیش میگیرن که پس نیوفتن
امشب همه چی وریختم دور تا دوباره بشم همون مینای قبلی
دعام کنید میخوام بشم عمون مینای پاک