با سلام
نقدی بر شعر آقای علی احقاق جهرمی
صلح متعادل و ابدی
در سایه ها
کشت می شود
و امنیت
در سکوت عنکبوت ها
دل دل می زند
تنها لبخندی
که هیچ دلیلی
برای آن
یافت نمی شود
سادگی است
در نهایت
ارتفاع باورها
تاریخ سقوط زخم ها را
رقم می زند.
شعر نشان دهنده ی اندیشه ی شاعر و فرهنگ ذهنی اوست به گفته ی هراتی که خود
شاعر اندیشه است شعر بدون فرهنگ و اندیشه شعر نیست شاعران بی فرهنگ راهی به
شعر ندارند
.شعر دارای تصاویر حسی موجز و کشف های کلامی است و شاعر با به
کارگیری ظرافت های ذهنی توانسته ترکیبات جدیدی بسازدو با راه یابی به تخیل
واژ ه ها را به گونه ای وارد بازی کند که فکر خلا قش را نشان دهد.او از
دریچه ی چشم خود به جهان می نگرد شناختی دارد بر مبنای صلح طلبی
.شعر نوعی
پیام عاطفی مثبت دربر دارد.و شناخت محتوای مفهومی آن کار آسانی نیست(گرچه
پیام آن کاملا معلوم است)در نتیجه برای شناخت عینی و کامل آن باید با
متدلوژی خاصی به کند و کاو پرداخت.شعر رویکردی کاملا مثبت دارد چون مضمون
آن به صلح و دوستی اشاره دارد.یکی از تمهیداتی که برجسته به نظر می رسد
استفاده از ظرفیت های زبانی بالا است
از شاخصه های شعر می توان به اتفاقاتی
اشاره کرد که در ذات آن رخ داده از جمله(کشت کردن صلح/سکوتی که حکم
فرماست/وجود لبخند و سادگی و در نهایت تاریخ)...این هیجانات و اتفاقات فضای
شعر را با چالشی روبه رو می کند و نشان دهنده ی کوشش های فردی راوی برای
نشان دادن تنه ی مفهومی شعر است.او برای رسیدن به یک زبان تصویری تلاش می
کند که تا حدودی موفق بوده است.تصاویر به صورت عمودی .......یکی از ویزگی
های شعر به کار گیری کلمات با دیدی خاص است(کلماتی مثل سایه و سکوت و سادگی
که در این شعر معنای ظاهری خود را ندارند و از معناهایی کاملا عمیق تر
برخوردارند).محتوای شعر ریشه در روح صلح طلب شاعر دارد شاعری که می خواهد
پیام صلح و امنیت را با زبانی تصویری ابراز کند
وقتی صلح متعادل و ابدی
در سایه ها
کشت می شود
در ابتدا شاعر از صلح سخن می گوید.نوعی آغاز مشخص که در عنوان نیز بیان شده
(صلح متعادل.....صلح ابدی)(ترکیب استعاری و استفاده از اسم و صفت)
در این قسمت شاعر با دیدگاهی فلسفی در یگانگی فرو رفته و هستی درون اش را
با کمپوزیسیون شعر در آمیخته و فضایی مثبت خلق کرده.او صلح را ابدی می داند
ابدیتی که روزی تمام مردم جهان به آن خواهند رسید.کاربرد واژه ی سایه
هامعنای ظاهری خود یعنی تاریکی و سکوت را ندارند و در این جا مفهومی
فراترو جلوه ای مثبت دارد .. سایه ها استعاره از سرزمین هایی است که مردم
آن برای رسیدن به صلح و حقوق بشر تلاش می کنند تا بتوانند دوستی و صلح را
رواج دهند.صلحی که همانند محصول کشاورزی کشت می شود(استفاده از تشبیه با
تصویری نو ظهور)
وجه شاخص روح اصلی شعر در همین پارت نهفته است.
امنیت
در سکوت عنکبوت ها
دل دل می زند
فضای دوم شعر با ورود ناگهانی عنکبوت ها و سکوت آن هاآغاز می شودکه نوعی غافلگیری را در ذهن مخاطب به همراه دارد.
باز هم شاعر از امنیت و صلح سخن می گوید امنیتی که این بار در سکوت ظهور
یافته ..در سکوت عنکبوت ها که اگر به جای کاربرد نام عنکبوت از نام و مفهوم
حسی تری استفاده می شد زیبایی این قسمت چند برابر افزایش می یافت.سکوت نیز
که در معنای ظاهری یعنی(خلوت بی سر و صدا و در برخی جاها به معنای
سردرگمی و انزوا است.و همچنین در ادبیات سوئیس نماد مظلومیت است) در
این قسمت معنای مثبتی دارد .خواننده با نوعی پیچیدگی مفهوم بر می خورد که
البته تعمد خاصی به نظر نمی رسد فقط گوینده می خواهد صلح و آرامش را در
بطن سکوت و سایه ها نشان دهد
در فضای سوم شعرشاعر جو حاکم را تغییر داده و از سادگی هایی سخن می گوید که
دلیل لبخندهاست......... لبخند(استعاره از آرامش و در ادبیات انگلستان
نماد خود باوری است))
در نهایت ارتفاع باورها
تاریخ سقوط زخم هارا
رقم می زند
در این فضا خواننده با سیر عظیم احساسات و عواطف برمی خورد آخرین فضای شعر پایان کاملا شیرینی در ذهن مخاطب به جا می گذارد.
ارتفاع باورها ترکیب نوظهوری است(اضافه ی استعاری)...... در ذهن شاعر باور
مثل دیوار یا هر چیزی که بلندا دارد می ماند او به خوبی از عناصر خیال در
زیباتر کردن شعرش بهره می جوید..باور نشان دهنده ی بازتاب مثبت ذهن شاعر
است.. زخم ها که به گفته ی گوینده دیگر راهی برای ماندنشان نیست استعاره
از آوارگی /عدم امنیت و آرامش است. او با بیان سقوط زخم ها می خواهد بگوید
تاریکی ها و دردها به اتمام رسیده اند در واقع شعر را با ذهنیت مطلوبی به
پایان رسانده است
با تشکر از حضور شما دوستان بزرگوار
با مهر