سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      باتوأم...باتوخدا!
      ارسال شده توسط

      مینا فیروز

      در تاریخ : چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۲ ۲۳:۳۹
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۶۰ | نظرات : ۲۳

      تاکی سکوت
      تاکی کشتی سردرگم خیال باشم
      خیال من مگربی ساحل است؟
      ساحل وجودت کجاست؟
      کجا لنگر تنهاییم رابه دریا بیندازم؟!
      کجامراهمراهی میکنی؟
      ناخدای کشتی دنیایم کجایی؟
      بیهوده وبی هدف در دریای خیال سردرگمم.
      ساحلی نیست، فقط هر از گاهی صدایی همراهی ام میکند!!
      آرام نجوا میکند در گوشم،زیبا می گوید:آرام باش بنده ام ،من دریایی را بدون ساحل ویا جزیره ای نیافریدم!!!
      خدایا ساحلت کجاست؟
      کجاست آن جزیره ای دلخوشی؟
                                                              ****************
      میدانم ، تومهربانی
      سکوتم را با تو به اتمام میرسانم!
      توماهی و من پلنگ
      که خیال شکار ماه را در سر دارم!!!
      مرا نظاره گری!!
      در صورتی که من یادم میرودکه توهم هستی!!
      فراموشت میکنم!!
      ولی باز این تو هستی که می گویی:من هم هستم!!
      خدایا خسته ام از غفلت.
      خسته ام از سکوت.
      فراموش میکنم توهستی وسکوت میکنم.
      مگر میشود خلق با وجود خالقش ، سکوت کند؟!؟!
      خدایا....
      غفلتی را که من از تو داشتم ،ببخش
      هردم کلمه ی ببخشش را به زبان می آورم ،ولی دوباره کارم غفلت وسکوت است.
      ولی این توهستی که....
      هردمش مرا با آغوش باز می پذیری!
      خدایا شکرت....
      که پروردگاری را ستایش میکنم که یکتاست!
      خدایا شکرت
      شیعه ی علی ام و پروردگارم تویی!
      شکرکه وجودت ناخدای دنیایم است!
      شکر که دریای خیالم به ساحل وجود تو ختم میشود.
      شکر...

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۳۳۳۶ در تاریخ چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۲ ۲۳:۳۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      معصومه خدابنده

      ما که رسوای زمینیم چه حسرت که شبی ا مشت تمان پیش اهالی زمان وا بشود
      المیرا قربانی

      نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار اا چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
      سیده نسترن طالب زاده

      س با واژه های کاری میکرد کنده کاری ااا بر روح نازک من ااا الواح ماندگاری اااا چون دارکوب میکاشت بر گوشه دل من ااا از شوق از تپیدن از عشق یادگاری ااا از شب عبور میداد سررشته های نوری ااا با ناوک نگاهش میکرد زرنگاری اا گفتم تو را چه حاصل زین رنجهای بیگنج ااا گفتا که میتراشم هر لحظه ای نگاری اااا از شادروان دکتر روحانی ااا تقدیم به پادشاهان سرزمین معنی ااا معلمان و اساتید بزرگوار ااا با مهر دوصدچندان
      شاهزاده خانوم

      ا گفتم چشاتو وانکن دنیا پراز گرگه ااا گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس ااا رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت ااا این خاک خنجرخورده دیگه خونه ی ما نیس
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      وکجایِ این شبِ تیره بیاویزم بیاویزم قبایِ ژنده خود را قبایِ ژنده خود را

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1