يکشنبه ۲ دی
حجاب
ارسال شده توسط ارشک امیری توسلی در تاریخ : جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۱۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۶۵ | نظرات : ۲۰
|
|
من خداوند هستم .
پ. ن. :
ماهها پیش ، در وب نوشت اختصاصی ام ، دوستی - که به عمر ، کوچکتر و به خِرد ، بزرگتر از من است - از من خواست در بارۀ خدایی که شناخته ام ، چیزی بگویم . بدین می اندیشیدم چگونه باور ناگفته و نانوشته ام را بر زبان آورم ؛ از این می اندیشیدم مرا «بی خدا» بشمرد . هر چند ، «خدا ناباوری» را جُرم نمی دانم ، می هراسم بسیاری بی خدایم بدانند . از این رو ، آن را نخواهم گفت ؛ بیم جان و غم نان دارم .
دوستان ! دیری است باور دارم «انسان خدایی» (خداوند بودنِ انسان) نه قادر و قهار بودنِ آدمی است و نه نامیرا بودنش ؛ نه جاه و جلال آدمی است و نه بی خطا بودنش . اکنون ، بر آن نیستم به تفاوت میان «انسان خدایی» و «همه خدایی» بپردازم ؛ آنچه برخی از اندیشمندان آنها را در مباحث «خودشناسی» و «وجودشناسی» می آورند ؛ جای اینها در این گفتار کوتاه نیست . بگذارید به این بسنده کنم که این ناچیز می پندارد ، مرز و جدایی - آن گونه که بسیاری تصور می کنند - میان این دو نیست ؛ زیرا که اغلب با هم در می آمیزند .
همراهانم ! آنچه وی در پاسخ به من گفت ، بی گمان ، برای نگاشتن این سخن کوتاه ، مرا جرأت و جسارت بخشیده است و آنچه هیچ گاه نمی توانستم اینچنین گویا و رسا بگویم ، او به سادگی گفت . آری ؛ من خداوند هستم ؛ خدایی که پرستشگر بتی دیگر و خدایی دیگر است !
این بود کلام آن دوست :
منصور حلاج چون از دوستی حق لبریز شد ، دشمن خویش گشت ؛ خود را نیست گرداند و آنگاه فریاد زد: «من حق هستم» ؛ این فریاد یعنی «من از میان رفتم و تنها حق ماند و بس» . کار منصور نهایت بندگی است.
آیـا بـزرگی کردن آن است کـه بگویی « تـو خدایی و مـن بنده » ؟! تو با این سخن ، هستی خـود را ثابت می کنی ؛ شرک و دورویی ، همه ، از این کار برمی خیزد ، نه از کار منصور !
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۳۲۷۴ در تاریخ جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۱۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.