شنبه ۱ دی
شعر درون امروز و دیروز ندارد
ارسال شده توسط رضا حیدری نیا در تاریخ : يکشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۰ ۱۸:۰۰
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۵۷۱ | نظرات : ۵
|
|
از دیرباز تا کنون بشر بر روی این کره خاکی بسیار در شیوه های زیستن خود تغییر بوجود آورده است.از نیزه و غار نشینی تا بمب اتم و شهر نشینی ، از نوشتن بر پوست تا ایمیل و اس ام اس و میلیارد ها تغییر دیگر.آری زندگی بشر بسیار متفاوت شده است ولی آیا در درون او نیز چنین است؟مشکلات او ،مشکلات درونی او هنوز ترس،نا امیدی ،امیال ،باورها و داشتن ها و ..... همه و همه از بشر نخستین تا امروز همان شکل بدوی و ابتدایی خود را داراست و این ورطه درون درست همانجاییست که او آرامش و سعادت را نیز در آنجا جسته و نیافته است.بازار ایده ها و راهکارها برای ایجاد تغییری هرچند کوچک در درون انسان امروز نه ظاهرا که باطنا راه به هیچ کجایی نبرده است.هنوز من و تو می ترسیم و با ترسمان نمی دانیم چه کنیم.
این مقدمه را عرض کردم تا به این مطلب اشاره کنم که شعر امروز چه می تواند معنی دهد؟آیا منظور استفاده از کلام محاوره است تا بیان درد روز.آیا بزرگواری چون پروین اعتصامی کلامش محاوره ایست؟او معاصر ماست.گمان این حقیر در این باب بر این مبتنیست که شعر روز یعنی بیان مسائل روز.یعنی درد روز جامعه و نزد آنان که بشر را از درون می نگرند این درد همواره یک درد بیشتر نیست .مشکل بشر امروز همان مشکل بشر 1000 سال پیش است در ظرفی نو تر.او از شمشیر ناگهانی که در میدان بر سرش فرود می آمد میترسید و من از بمبی که ناگهان ممکن است بر سرم فرود آید.ولی آنچه ترس با او می کند و آنچه ترس با من، یک بیش نیست فقط در شکل متفاوت است و نه در ماهیت.پس در باب اشعار اجتماعی کلام دوستان را به گوش جان میخرم.چرا که اجتماع شرایط متفاوتی را در عرصه ها و دورانهای مختلف تجربه می کند ولی در باب درون، کلام امروز همان کلام کهن است و تا بشر در روی زمین مشغول زیستن است ، در این وادی کلام یک بیش نیست..آنان که شاعران درونند ، آنان که سرچشمه ای در درون دارند کلام کهن و کلام روز برایشان یکیست چرا که درد درونی بشر هنوز همان است که بوده .دردی که حل نشده و از کهن تا امروز یکی بوده و هست.یوسف کنعان و درد هجران او را کدام از ما نمی شناسیم؟ صبر ایوب و ساقی و ساغر را کدام از ما غریبه ایم؟ اسماعیلمان را کدام یک به مسلخ نبرده ایم؟مجنونی را کدامیک تجربه نکرده ایم.؟میهمانی شب و شمع را کدامیک دعوت نداشته ایم؟می بینید درد همه ما کم و بیش یک شکل دارد در ظروف متفاوت.اگر این ظرف را محیطهای متفاوت فرض کنیم و تربیتهای متفاوت و آموزشهای مختلف که دیده ایم،محتوای مطلب که تغییر نمی کند بلکه این برداشتهای ماست که متغیر است.کلام درون یکیست.چرا که درد درون یکیست. به نظر این حقیر اگر شعر امروزی به معنی بیان مسائل روز باشد ، در باب اشعار درون خیز و از درون برخاسته، کلام کهن و امروز یکیست چرا که مشکل درونی انسان همیشه ورای ملیت ، مذهب و .... در هر کجای این گیتی پهناور یک چیز بوده و هست.ترس و درد و ناکامی و اندوه و امیال حاصل نشده و اضطراب و .... در هرجای دنیا باشیم با هر زبان و فرهنگی و در هر تاریخی بنگریم مربوط به هر دوره ای ، زبانی مشترک دارند.درود بر تمامی دوستان و منتقدان گرانقدر.
نظر شما چیست؟
......
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۳۱۹ در تاریخ يکشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۰ ۱۸:۰۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.