سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        هدیه تولد
        ارسال شده توسط

        مهسا الیاس پور

        در تاریخ : پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۲ ۱۱:۱۰
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۹۴ | نظرات : ۹

         
        هدیه تولد
        عرق روی پیشانی را با پشت دستش پاک کرد. کیسه ای که روی شانه اش گذاشته بود، را جابه جا کرد و به قدم هایش سرعت بخشید... چند لحظه بعد وارد گاراژی شد، کیسه را از دوشش به پایین آورد و سپس نفس عمیقی کشید.... به سمت اتاقی که در وسط گاراژ بود رفت.
        - اصغر آقا ؟
        - چیه، چه خبرته؟!
        مردی بلند قد و چهارشانه ایی از پشت میز بلند شد و به سمت او آمد.
        - اصغرآقا، کیسه ی آخر رو هم آوردم، میشه پولم رو بدید تا زودتر برم.
        مرد به سمت میز خم شد، کشو را بیرون کشید، چند اسکناس دو هزار تومانی بیرون آورد و به سمت او گرفت.
        - بیا بگیر، حالا چرا اینقدر عجله داری؟!
        - آخه امروز تولد دخترمه، می خوام برم واسش یه هدیه بخرم.
        بعد از گرفتن پول سریع از مغازه بیرون رفت و به سمت مغازه ی اسباب بازی فروشی حرکت کرد.
        صدای آوار پرندگان کل محیط را پر کرده بود، با قدم های آهسته به سمت نهالی کوچک رفت، عروسکی را بر روی زمین گذاشت و خود همانجا نشست. 
        - مهتاب جان، دخترم تولدت مبارک....
        سپس با دست راستش برگ های خشک و زرد روی زمین را به کناری زد.... و دستش را بر روی نامی که بالای سنگ حک شده بود برد و آن را لمس کرد.
         
        ( نویسنده : مهسا الیاس پور)

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۲۷۴۴ در تاریخ پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۲ ۱۱:۱۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3