سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        درباره شعر
        ارسال شده توسط

        حامد خلجی

        در تاریخ : چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ ۲۳:۱۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۲۵۹ | نظرات : ۵

        تاریخچه سرایش شعر[ویرایش]

        قدیمی‏ ترین سروده‏ های به جا مانده به وداهای هندوان باستان بازمی‏گردد. از تاریخ سرایش وداها اطلاع دقیقی در دست نیست و تاریخ قدیمی‏ ترین سروده‏ی ریگ‌ودارا از هزار تا پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح پنداشته ‏اند. [۵] همان‏گونه که اشاره شد گاتاهای زرتشت نیز از سروده‏ های کهن هستند. دیگر سروده ‏ی قدیمی، گیلگمش نام دارد. حماسه گيلگمش نخستين منظومه‏ ی حماسی جهان است. [۶] آن‏جا که تاریخ تمام می‏شود اسطوره آغاز می‏شود؛ حماسه‏های بزرگ مبتنی بر اسطوره‏اند و اسطوره‏ های بزرگ بر پایه ‏ی شرایط تاریخی بنا می‏شوند. جهان چندین حماسه‏ ی بزرگ را به خود دیده است:
        که تمامی این حماسه‏ها در بزنگاه‏های خطیری از تاریخ هر ملت ساخته شده‏ اند.» [۷] چینی‏ ‏های باستان نیز به شعر علاقه نشان داده ‏اند و آثاری در این زمینه خلق کرده‏ اند. شی چینگ یا کتاب شعر یا کتاب سرودها، از جمله آثار به جا مانده از چین باستان در زمینه‏ی شعر است. [۸]

        دیدگاه ارسطو[ویرایش]

        در میان منطق‏ دانان و فلاسفه‏ ی قدیم، کسی که به طور مدوّن و مشروح به شعرشناسی منطقی پرداخته، ارسطو است. اگر چه کسانی قبل از او هم چون بقراط، اریستوفانس و افلاطون درباره شعر، سخن گفته‏ اند، اما فن شعر ارسطو تنها رساله مستقل و منطبق بر منهج نقد در این باره می‏ باشد. [۹] ارسطو نظریه‏ ی ادبی خود را برپایه‏‏ ی «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‏ کند و سه عنصر وزن(ایقاع)، لفظ و هماهنگی را ارکان شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. براین اساس، در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و اقسام وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب6، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک‌اند و تمایز آنها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید(عناصر سه ‏گانه)، مضمون تقلید و شیوه ‏ی تقلید است. [۱۰]
        ارسطو در بخشی از توضیحات خود درباره‏ ی ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‏گوید:
        «کار شاعر آن نیست که امور را آن چنان که روی داده است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این است که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید، اما همچنان تاریخ خواهد بود، شعر ،فلسفی‏ تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‏کند، در صورتی‏ که تاریخ از امر جزیی حکایت می‏ کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال و یا برحسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزیی، مثلا کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده است.» [۱۱]

        دیدگاه‏های سنتی درباره شعر[ویرایش]

        پس از نهضت ترجمه و انتقال نظریه شعری یونانی به حوزه ‏ی اسلامی، رساله‏ های شعری یونانیان موجی از نظری ه‏پردازی را در میان فیلسوفان مسلمان ایجاد كرد؛ چنان كه فارابی، ابن سينا، ابوالبركات بغدادی،ابن رشد و خواجه نصیر طوسی هركدام بخشی از آثارشان را به نظریه ‏ی شعر اختصاص دادند. نظرگاه فيلسوفان از طریق كسانی چون حازم قرطاجنی وارد آثار مدرسه بلاغيون مسلمان هم شد. [۱۲]
        «و نظر در وزن حقیقی به حسب ماهیت، تعلّق به علم موسیقی دارد و به حسب اصطلاح و تجربه تعلق به علم عروض دارد. و نظر منطقی خاص است به تخیّل و وزن را از آن جهت اعتبار کند که به وجهی اقتضاء تخیّل کند. پس شعر در عرف منطقی، کلام مخیل است و در عرف متأخران، کلام موزون مقفّی...اما قدما شعر، کلام مخیل را گفته‌اند و اگر چه موزون حقیقی نبوده است و اشعار یونانیان بعضی چنان بوده است و در دیگر لغت قدیم مانند عبری و سریانی و فرس هم وزن حقیقی اعتبار نکرده‌اند.» [۱۳]
        «بدان که شعر در اصل لغت، دانش است و ادراک معانی به حدس صايب و استدلال راست و از روی اصطلاح سخنی است اندیشیده، مرتب، معنوی، موزون، متکرر، متساوی، حروف آخر آن به یکدیگر ماننده.» [۱۴]
        «در این مقاله، تنها به آن اقوال و معانی می ‏پردازیم که حکیم (ارسطو) در صناعت شعر اثبات کرده است، بدون این که قصد بیان تمام مطالب را درباره شعر داشته باشیم. زیرا خود حکیم نظراتش را در صنعت مغالطه تکمیل نکرده است (...فضلا عن القول فی صناعة الشعر)» [۱۵]

        اختلاف‏ نظر در تعریف شعر[ویرایش]

        در حقیقت باید گفت که تعاریف بسیاری در این زمینه وجود دارد که از همان گذشته ‏های دور گاه با هم در تضادند و یکدیگر را نقض می‏کنند. افلاطون، شعر را از جهت اخلاقی زیان‏ آور و ویران‏گر می‏دانست و از دیدگاه معرفت‏ شناسانه آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی می‏پنداشت. او ارزش زیبایی‏ شناسانی ادبیات را در نظر نمی‏گرفت یا ناچیز می‏شمرد و به‏ جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیات نگاه می‏كرد. ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتقادات، رساله ‏ی فن شعر را به رشته‏ ی تحریر درآورد. از دید ارسطو ادبیات، اعم از نثر و نظم و شعر، همچون سایر هنرهای دیگر، بر مبنای دو شالوده‏ ی اساسی بنیان گرفته است. یكی از این شالوده ‏ها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعی‏اش به توازن، هماهنگی و ریتم است. ارسطو عقیده دارد كه تكامل هجو‏سرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیات شد كه آن را «اوزان ایامبیک» نامیدند و تكامل بعدی آن سبب پیدایش كمدی در ادبیات شد. و تكامل ستایش‏سرایی منجر به «اوزان هروییك» شد كه تكامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید. و سپس شاخه‏ای از حماسه‏سرایی به گونه‏ای خاص رشد كرد و به پیدایش تراژدی منجر شد. [۱۶]
        همان‏طور که اشاره شد، در هر دوره‏ای، شاعران و منتقدان و پژوهش‏گران سعی در ارایه‏ی تعریفی از شعر بوده‏اند و با این‏‏همه تفاوقی کلی بر سر تعریف شعر وجود ندارد.
        کوروش صفوی در گفتگویی به دشواری برای یافتن تعریفی برای شعر اشاره کرده و می‏گوید: سقراط و افلاطون هردو شعر را نتیجه الهام می‌دانستند،اما ارسطو نخستین کسی بود که سعی کرد قواعدی برای ادبو شعر و آفرینش‏های ادبی کشف کند. «بر اساس تعاریف سنتی، «شعر کلامی است مخیل و موزون» و از دید آنها که حضور وزن را در شعر ضروری نمی‌دانند و اصل موزون بودن را از شعر حذف می‌کنند شعر،کلام مخیلی است که متضمن هنجارگریزی‌های شاعرانه است»، اما واقعیت این است که امروز دیگر نمی‌توان «شعر» را به درستی تعریف کرد تا جایی که شاعری چون احمد شاملو معتقد است: «نمی‌توان یک تعریف کلی از شعر به دست داد، تعریفی که بر اساس آن، اثیر الدین اخسیکتی و صائب تبریزی و عارف قزوینی و مهدی حمیدی و اخوان و نیما یوشیج یکجا شاعر شناخته شوند.» [۱۷]
        تعریف‌های سنتی درباره‏ی شعر، اگرچه شرط لازم (حداقل) شعر را در بر دارند، اما شرط کافی (حداکثر) را در بر نمی‌گیرند. یعنی، بیش‌تر ناظر به عناصر صوری و فیزیکی شعر هستند، نه جوهره‌ی درونی و متافیزیکی آن. حقیقت درونی شعر، نه تعریف‌پذیر، نه ترجمه‌پذیر و نه نقدپذیر است. به‏این معنی، شعر خود زندگی یعنی تجربه‌ی زیستن است. پس مانند خود زندگی، مقول به تشکیک و دارای مراتب و مدارج عالی و سافل است، هم شعر شور محض است مثل ترانه‌های فایز دشستانی، هم شعور محض مانند قصاید ناصرخسرو و هم آمیزه‌یی از شور و شعور مانند شعر حافظ[۱۸]
        اما باید دانست که همین کوشش‏ها در راستای تعریف و توصیف شعر، خود باعث پدیدار شدن مکتب‏های گوناگون ادبی شده است. بدیع و بیان، معانی و بلاغت از درون گفتگوهای ادبی سر برون آورده‏اند.[۱۹]

        تاریخچه‏ ی شعر پارسی پیش از اسلام[ویرایش]

        آن‌چه می‌توان گفت و باید گفت این است که شعر ایرانی براساس سندهای موجود به روزگار زردشت می‌کشد و ازگاتاها که سرودهای مذهبی ایران باستان است و در انتساب آن‌ها به زردشت هیچ تردیدی نیست آغاز می‌شود و پس از آن دیگر قسمت‌های اوستاست و منظومه‌های دیگری که به زبان پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی پیدا شده است، مانند درخت آسوریک و یادگار زریران و جاماسب‌نامه[۲۰]

        پیدایش شعر پارسی در دوره اسلامی[ویرایش]

        نخستین شاعران پارسی‌سرا (مراد از پارسی در اینجا فارسی دری و در مقابل فارسی میانه است) در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگر چه نمونه‌هایی از شعر به زبان پارسی دری، پیش از این دوران وجود دارد، ولی بررسی آنها مشخص می‌کند که در زمان سروده‌شدنشان شعر پارسی هنوز قوام نیافته‌بود، چرا که وزن آنان به طور مطلق عروضی نیست. در اینجا نمونه‌ای از اینگونه اشعار (که تعدادشان انگشت شمار است) می‌آوریم. این قطعه شعری نگاشته‌شده در آتشکده کرکوی واقع در سیستان است:
        فُرخته باذا روش   خُنیده کرشسپِ هوش
        همی برست از جوش   اَنوش کن می‌انوش
        دوست بَذآگوش   بَذآفرین نهاده گوش
        همیشه نیکی کوش   که دی گذشت و دوش
        شاها خدایگانا   بآفرین شاهی
        محمد سگزی و بسام کورد از نام‌های چند تن از سرایندگان دربار یعقوب است. باید گفت شعر در دوره اسلامی پس از وقفه‏ای چند صد ساله با الفبای عربی پدید آمد.ادبیات فارسی دری بیشتر در مناطق شرقی و شمال شرقی؛ یعنی در سیستان و خراسان و فرارود (ماوراءالنهر) پا گرفت و در دوره سامانی، در قلمرو شعر و نثر استقرار و گسترش یافت. در قلمرو شعر و شاعری، شاعران بزرگی چون رودکی، شهید بلخی، ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۶۵۵ در تاریخ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ ۲۳:۱۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2