سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مهربانی جایگاهی در قدرت ندارد...برای یک بار هم شده طعم قدرت را باید چشید >گذشت تااطلاع ثانوی تعطیل⛔️

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        با واژه ها ( کلمه ) چه میکنیم ؟؟؟!
        ارسال شده توسط

        صفورا کمربسته ،

        در تاریخ : ۲۰ ساعت پیش
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۴ | نظرات : ۱۵

        در آغاز کلمه بود، کلمه با خدا بود، و کلمه، خدا بود. او در آغاز با خدا بود. هر چه وجود دارد، به‌وسیلۀ او آفریده شده و چیزی نیست که توسط او آفریده نشده باشد. در او حیات بود، و این حیات همانا نور جمیع انسان‌ها بود
        انجیل یوحنا
        من با واژه ها چه کرده ام :
        من همواره آبستنم ، آبستن واژه ها ( کلمه ) ، شعر میزایم ،!! شاعرم ..
        آری شاعر ، ولی بی اندازه حساس !
        من به نور واژ ه های اشعارم اعتیاد دارم ، همچو مادری که نوزاد ناقصش را میبلعد تا دوباره از نو بزایدش بی نقص ، میزایم و می بلعم ، میزایم و مبلعم . . .
        من برای واژه ها بندگی میکنم کلمه به کلمه ، مصرع به مصرع ، بیت به بیت ، سپس از نورشان چنان نشعه میشوم که حلاج وار اناالحق سر میدهم ،!،
        با درد بساز چون دوای تو منم  /  بیگانه ی خلق و آشنای تو منم
        گر کشته شدی مگو که من کشته شدم  /  شکرانه بده که خونبهای تو منم
        حضرت مولانا
        روزی خطاب به جناب شمس گفتم : اسرار کلام را بر من نیز آشکار کن ، فرمود:
        تو نقشی نقشبندان را چه دانی ؟.    تو شکلی صورتی جان را چه دانی ؟ ..... مولانا
        از آن به بعد کلام را تا جان نمیگرفت از روح ، بر ورق نمی نوشتم و نخواهم نوشت.٫
        من از واژه ( کلمه ) جان میگیرم ، من جانم را شعر میکنم و سپس بر تن کاغذ حک ...،
        اینک بداهه ای تقدیم میکنم :
         انگشت طمع گزیده ام بر در دوست / آخر چه کنم آنچه دلم خواهد اوست 
        سنگم زند هر چند ، که دورم سازد /  باز هم از سر نو  دل به غم اش مینازد 
         
        شما با واژه ها چه میکنید ؟؟!
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۶۵۹ در تاریخ ۲۰ ساعت پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        ۵ ساعت پیش
        شما چقدر با واژه‌هاتون دوستیدد ... خیلی لوسشون نکنید خندانک
        ولی عمق احساساتتونو و اینکه چطور با کلمه زندگی می‌کنید رو درک می‌کنم...
        تمام هم و غمتون نوشتنععع...
        آرومتون می‌کنه... می‌فهمم...
        و این خوبههه خندانک

        زیبا هم نوشتید... خندانک
        درود بانوی عزیزم خندانک
        صفورا کمربسته ،
        صفورا کمربسته ،
        ۱ ساعت پیش
        درود شاهزاده خانوم خندانک
        خیلی خشنودم ازدیدگاهت و خوشحالم ازینکه
        درکم میکنی خندانک خندانک
        برای من کلام زنده ست و زندگی بخش خندانک
        من به اعجاز کلام و واژه ایمان دارم خندانک خندانک خندانک
        ازت سپاسگزارم دوست عزیزم خندانک
        ممنون خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        ۳ ساعت پیش
        یادم رفت جواب سوالتووو بدم... خندانک
        ما با واژه‌ها چه می‌کنیم؟🤔

        قلععع و قمع‌شون می‌کنیم😅
        به همین راحتی...
        به همین خوشمزگی خندانک
        صفورا کمربسته ،
        صفورا کمربسته ،
        ۲ ساعت پیش
        حتما امتحانش میکنم خندانک
        برام جالبه واژه ها رو قلع و قمع کنم
        ببینم چه حسی داره خندانک
        هرچی از آب درومد برات میفرستم بخونیش خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۳۷ دقیقه پیش
        منتظرم خندانک خندانک
        صفورا کمربسته ،
        ۱۱ ساعت پیش
        تو هم بنویس ای همسایه ام در
        شهر خاموش فراموشی
        به اعجاز کلامت شک نکن ، بنویس
        آری، هم نوا شو با من شوریده ی مجنون
        تو بنویسی،! دگر همسایه هم خواهد نوشت
        ای دوست ، ای همراز
        کلامت سینه ی سنگین صداها صخره را
        خواهد درید از هم
        اگر اینک فقط یک واژه بنویسی ، من آنرا
        پاس خواهم داشت
        مترس از گفتن اسرار ، سر بر دار زیبا نیست؟؟؟
        بیگمان زیباست ،،، بنگر !!
        شک نکن ،،، بنویس ؛. بداهه تقدیم به نگاهتون

        منتظر خوندن واژه ها و کلمات معجزه گرتون هستم ،! دوستان نابی
        محمدرضا آزادبخت
        ۱۱ ساعت پیش
        درودبر شما خندانک خندانک خندانک
        صفورا کمربسته ،
        صفورا کمربسته ،
        ۱۰ ساعت پیش
        سپاس از شما خندانک
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        ۹ ساعت پیش

        درود بر شما..
        زیبا بود..
        خندانک خندانک
        خندانک
        صفورا کمربسته ،
        ۸ ساعت پیش
        با سپاس از شما
        ممنونم خندانک
        صفورا کمربسته ،
        ۵ ساعت پیش
        تو نقشی نقش بندان را چه دانی
        تو شکلی پیکری جان را چه دانی
        تو خود می‌نشنوی بانگ دهل را
        رموز سر پنهان را چه دانی
        هنوز از کات کفرت خود خبر نیست
        حقایق‌های ایمان را چه دانی
        هنوزت خار در پای است بنشین
        تو سرسبزی بستان را چه دانی
        تو نامی کرده‌ای این را و آن را
        از این نگذشته‌ای آن را چه دانی
        چه صورت‌هاست مر بی‌صورتان را
        تو صورت‌های ایشان را چه دانی
        زنخ کم زن که اندر چاه نفسی
        تو آن چاه زنخدان را چه دانی
        درخت سبز داند قدر باران
        تو خشکی قدر باران را چه دانی
        سیه کاری مکن با باز چون زاغ
        تو باز چتر سلطان را چه دانی
        سلیمانی نکردی در ره عشق
        زبان جمله مرغان را چه دانی
        نگهبانی است حاضر بر تو سبحان
        تو حیوانی نگهبان را چه دانی
        تو را در چرخ آورده‌ست ماهی
        تو ماه چرخ گردان را چه دانی
        تجلی کرد این دم شمس تبریز
        تو دیوی نور رحمان را چه دانی

        حضرت مولانا خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        ۲ ساعت پیش
        در این دنیا کلمات بیشتر از گلوله ها آدم کشته اند

        2رود خندانک
        صفورا کمربسته ،
        ۱ ساعت پیش
        درود بی کران خندانک
        ازین دیدگاه چه بی رحمانه است کلام خندانک
        جالب بود خندانک
        سپاس بی کران جناب افشاری خندانک
        صفورا کمربسته ،
        ۵۵ دقیقه پیش
        تمام ابرها را به دست طوفان میسپارم تا
        همه ی روزهای بارانیمان و خاطرات قدم زدنهایمان زیر باران
        بدون چتر را با خود برای همیشه از اینجا ببرد
        دلم پوسید بس که باران بارید و تو نبودی تا بدون چتر زیر باران
        قدم بزنیم
        راستی …. کی برمیگردی؟! خندانک
        بداهه تقدیم به دوستان خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۳۷ دقیقه پیش
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1