سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      خانم مریم هوله شاعر تهرانی
      ارسال شده توسط

      لیلا طیبی (صحرا)

      در تاریخ : ۴ ساعت پیش
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰ | نظرات : ۰

      خانم "مریم هوله" شاعر  کُرد ، زاده‌ی ۲۳ خرداد ماه سال ۱۳۵۷ خورشیدی، در تهران است. 
      در سال ۱۹۹۵ طی یک پیاده‌روی مخفیانه به یونان رفت و و در ۲۷ روز پیاده‌روی شبانه خود را به آتن رساند. پس از بازگشتش، یک فیلم‌ساز مقیم آمریکا فیلمی درباره‌ی این سفر ساخت به نام "تولدی دیگر". در همان سال نخستین مجموعه شعر او به نام "بادبادک هرگز از دست‌های من پرواز نخواهد کرد" در آمریکا منتشر شد و کتاب دومش به نام "در کوچه‌های آتن" در ابتدای سال ۲۰۰۰ در تهران منتشر شد.
      در سال ۲۰۰۰ به دعوت بنیاد پژوهش‌های زنان به سوئد سفر کرد و کتاب "باجه نفرین" را به چاپ رساند. در سال ۲۰۰۳ به کمک انجمن قلم سوئد به این کشور  مهاجرت کرد.
      او در سال ۲۰۰۴ دو کتاب "کمپانی دوزخ" و "جزام معاصر" و یک کتاب به زبان کُردی به نام "شیته گورانی‌کانی باران" را منتشر کرد. همچنین در سال ۲۰۰۶ کتاب "خواب چسبناک پروانه در تبعید" را به دو شکل شنیداری و الکترونیکی منتشر کرد.
      او در آلبوم «ص» شاهین نجفی که در ۱ مه ۲۰۱۵ (۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴) منتشر شد، به‌طور مشترک با شاهین نجفی،  ترانه‌سرایی  ترانه «ص» را بر عهده داشت.
      شعرهای او به زبان‌های  انگلیسی،  سوئدی،  فرانسه،  هلندی و ترکی ترجمه شده‌است. 

      ◇ نمونه‌ی شعر:
      (۱)
      [یک متر و چند سانتیمتر از بالا]  
      سرم به ایفل هم خورد
      حالا باید چکار کنم؟
      برای کوه‌ها زبان در بیاورم که باد از تنشان عبور نمی‌کند؟
      یا به پیامبران نیشخند بزنم که کوتوله مانده‌اند؟
      از همان زمانی که سرم به طاق هموفیلیا رسید 
      و دیواره‌های صرع لهم می‌کردند 
      کسی به من می‌گفت که بالاتری هم هست 
      بالاترین جایگاه بالاترین دردست 
      حالا سرم به ایفل هم خورده – یا از آن گذشته (نمی‌دانم) 
      خیس می‌کنند «بالا» اما هنوز ابرها تنم را از
      من بالای بی‌جسد نمی‌خواهم!
      پس فکر می‌کنم هپاتیت ب
      یا ایدز
      بالاترین چیز ممکن است!
      این تشنگی‌ست که مرا پیش می‌برد
      حتی اگر معشوقم آن پایین 
      با یک متر و چند سانتیمتر قد 
      حاضر باشد با یک غول مشبک بخوابد!.
       
      (۲)
      [قندی به دهانم بگذار] 
      موی قاره به دماغ کلاغ که می‌رود
      فلسفه عطسه می‌زند 
      رادیاتورها برای ماراتون آماده می‌شوند 
      تا به فسیل حرکت‌های مغزی نزدیک‌تر شوند 
      در قطب مه گرفته‌ی کتاب‌های راهنمایی و رانندگی 
      و تجسم سیارات رنگی در نقاشی جاده‌های خردسال...
      حالا به زمین نزدیک‌تر می‌شوم
      یک مومیایی از موزه‌ای گران‌قیمت رییس سازمان ملل می‌شود
      آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری هند می‌برد
      و بیل کلینتون زن سال ایران!
      زنان در کشتزارها تف می‌اندازند 
      تا پاچه‌شان را نگیرند زمانی به خاطر بوی تن‌شان
      من به شیوه‌ی ابرها و موجودات خرسند لذت می‌برم
      لذت مرا می‌برد
      تا رژه‌ی درختان کنار فاضلاب‌ها 
      آهن شدن اکسیژن در نگاه شاعران پیشرفته 
      و ترکیب‌های شیمیایی اوزون
      که به جریان سوسیالیته‌ی سوسک‌ها می‌انجامد 
      آسمان که نهایی‌ترین سم پاشی قهوه‌ای‌ست 
      از پشت نزدیک‌ترین لذتی که روبروی چشمم گرفته‌ام...
      و پنبه‌ی مغزم که زیر تابش آفتاب بر ذره‌بین 
      آتش می‌گیرد!
      قندی به دهانم بگذار
      و با لباس کولی‌ها مرا به چادری بدزد
      به گوشه‌ای راهنمایی‌ام کن 
      که وزن یاوه‌هایت را با من تقسیم کنی 
      و من زیر دندان‌هایت کودکی به دنیا می‌آورم
      که زمانی سقف چلوار بر سرش خراب خواهد شد 
      زمانی که از پشت آخرین لذتم به خورشید تف می‌اندازم
      تا پاچه‌ی فرزندم را نگیرد
      پیش می‌تازد «او» روزی که آتش به فرمان
      و زمین جای خوبی برای تاختن نیست!.
       
      (۳)
      اگر با یک لبخند 
      جهان زیبا می‌شود
      بگذار بشود!
      بخیلی مگر؟
      بخند… 

      (۴)
      من یک سایه‌ام
      نمی‌دانم 
      چه کسی زیر ماه
      راه می‌رود
      اما هر که هست 
      سرش گیج می‌رود!

      (۵)
      از ادامه بودن هر چند لذت نمی‌برم
      لذت نمی‌برم 
      اما از اين ماست موسير و
      شاعران ناياب و
      سيگار
      نمی‌شود گذشت!

      (۶)
      شجاع‌ترين آدم کسی است       
      که وقتی از خواب بلند می‌شود
      جرات به ياد آوردن دارد.
      در يادآوری است که جهان می‌تپد.

      (۷)
      [تامل عاشقانه]  
      همیشه مرد تازه‌ای بوده‌ای
      هر وقت که از در رفته‌ای
      و تو آمده‌ای!
      (این تو را برای من قشنگ می‌کند) 
      روزی که بیایی 
      و از من بدت بیاید 
      مرد تازه‌ای خواهی بود
      «یک شهر برای همیشه» اما من از دوست داشتن 
      خسته خواهم شد 
      (و این مرا برای تو مغرور می‌کند!) 
       
      (۸)
      در ماندنم 
      هیچ رفتنی نبود
      باشد 
      که در رفتنم 
      جای ماندنی پیدا کنم!.
       

      گردآوری و نگارش:
      #لیلا_طیبی

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۵۲۵۴ در تاریخ ۴ ساعت پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۲ شاعر این مطلب را خوانده اند

      اجمل وثیق

      ،

      حسین شفیعی پور ( باران)

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2