سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 دی 1403
    28 جمادى الثانية 1446
      Saturday 28 Dec 2024

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۸ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تلخیصی بر کتاب ای وای من چه کسی شدم
        ارسال شده توسط

        سعید فلاحی

        در تاریخ : شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳ ۰۲:۲۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۲ | نظرات : ۳

        کتاب ای وای من چه کسی شدم!

        کتاب "ای وای من چه کسی شدم!" به نویسندگی و تصویرگری خانم "الیف یمنجی" و ترجمه‌ی خانم "نازلی خلیلی‌صفا" است که از سوی نشر برکه چاپ و منتشر شده است.
        این کتاب در ۳۰ صفحه‌ی مصور رنگی، برای گروه سنی «ب» منتشر شده است.
        ■●■ 
        داستان کتاب درباره‌ی پسرکی به نام "کالبن" است.
        در یک روز آفتابی، کالبن از خواب بیدار می‌شود و یادش می‌افتد که باید به سراغ کارهایش برود. 
        او باید اتاقش را مرتب کند و بعد هم لیموها را از درخت بچیند. 
        کالبن همین‌طور که با خودش فکر می‌کرد که چقدر کار دارد، ناگهان چشمش به پرنده‌ها می‌افتد و به نظرش می‌رسد که پرنده‌ها تمام روز را آواز می‌خوانند و آزادانه پرواز می‌کنند؛ او با خودش می‌گوید که ای کاش من هم یک پرنده بودم و مجبور نبودم آن همه کار را انجام بدهم.
        او با خیال‌پردازی در فکرش، یک پرنده می‌شود و آزادانه پرواز می‌کند. 
        وقتی روی شاخه‌ی درختی می‌نشیند، چند جوجه را می‌بیند که در لانه نشسته‌اند و با دهان باز از او غذا می‌خواهند. 
        انگار پرنده‌ بودن هم خیلی راحت نبود. پس کالبن از خیال پرنده‌ بودن بیرون می‌آید و آرزوی دیگری می‌کند. 
        او در این داستان، خودش را به جای حلزون، ابر پنبه‌ای و درخت لیمو نیز تصور می‌کند و فکر می‌کند اگر جای آن‌ها باشد خوشحال‌تر خواهد بود؛ اما وقتی در خیالاتش غرق می‌شود و جای آن‌ها قرار می‌گیرد، می‌بیند بر خلاف آنچه که به نظرش می‌رسیده، کار آن‌ها نیز آن‌طور که کالبن تصور می‌کرد راحت و آسان نبوده است و حتی او نمی‌تواند به شکل آن‌ها، زیست کند. 
        به این دلیل با خوشحالی از اینکه به جای آن‌ها نیست، به سراغ کارهای خود بر می‌گردد.
        این داستان به تقویت قوه تخیل و خیال‌پردازی و پرورش اعتماد به‌ نفس و مثبت‌نگری در کودکان کمک می‌کند.
        ■●■
        ◇ در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
        کالبن باز هم برای چیدن لیمو برگشت.
        با دقت به درخت مقابلش نگاه کرد.
        گفت: «بله، این همان چیزی است که من می‌خواهم!» هر چه باشد، این درخت لیمو تمام روز را صرف تماشای دریا می‌کند. این تنبلی همان چیزی بود که کالبن می‌خواست!.
        چشمانش را بست و تصوّر کرد که یک درخت است. برای این‌که یک درخت لیمو بشود، کافی بود فقط بی‌حرکت بایستد. یک حلزون همان‌طور که کالین را قلقلک می‌داد از رویش می‌گذشت. ابری کم مانده بود که به شاخه‌هایش برخورد کند.
        کالبن ایستاد و نگاه کرد. نگاه کرد و ایستاد...
        بعد از مدتی، اتفاقی افتاد که تصورش را نمی‌کرد!
        اول از دور توپی آمد و «تاپ!» به سینه‌اش خورد. بعد دوستانش را دید که جست‌ و خیز می‌کنند و دوان‌ دوان به سمت او می‌آیند. 
        کالبن هم دلش می‌خواست بازی کند، اما نمی‌توانست از جایش تکان بخورد. همه بازی می‌کردند در حالی که دستان او پر از لیمو بود. کالبن همان‌ طور به آن‌ها خیره ماند. حوصله‌اش خیلی سر رفت!. بالاخره فهمید که درخت بودن فکر چندان خوبی نبوده است. 
        کالبن گفت: «اگر یک درخت نیستم چرا مانند یک درخت بایستم. یک کاری باید انجام بدهم. گاهی باید از ابری که می‌بارید سپاس‌گزار بودم، باید سوسکی را که به پشت افتاده بر می‌گرداندم. گاهی هم باید همراه با نغمه‌ی پرندگان آوازخوان با صدای بلند آواز می‌خواندم!»
        کالین برای اولین‌بار از این‌که آنچه به دنبالش بود، پیدا نکرده بود، خیلی خوشحال شد.

        #زانا_کوردستانی 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۱۵۵ در تاریخ شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳ ۰۲:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳ ۱۹:۳۹

        خندانک خندانک خندانک

        سلام زیبا بود عالی و نکته سنج و آموزنده
        دارای طنزی ناب . سلامت و شاد باشید.

        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳ ۱۹:۰۰
        صدای کتاب
        گر تو خواهی یار و یاور می شوم
        عاشقم ؛ با تو کبوتر می شوم

        واژه ها را می برم تا روی ماه
        چون چراغی من، منور می شوم

        در زمین و آسمان و ماوراء
        نور روشن چون که اختر می شوم

        من به جان می خوانمت من را بخوان‌
        با صدایت شور برتر می شوم

        غرق دانش می کنم ذهن تو را
        من برایت درر و گوهر می شوم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳ ۱۹:۳۹

        خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1