يکشنبه ۲ دی
باید میرفتم
ارسال شده توسط ایمانه عباسیان پور(آیدا) در تاریخ : شنبه ۳ شهريور ۱۴۰۳ ۰۲:۲۲
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۴ | نظرات : ۱۰
|
|
زود یا دیر باید میرفتم
.وارد خانه پدری شدم
کودکی م درحیاط بازی میکرد
وجوانی ام روی تخت دراز کشیده بود
وخودم کنار اينه موهای سپید م رومرتب میکردم
همه رفته بودند پدر برادر...
صدای خنده کودکی ام اوج گرفت
جوانی ام پریشان از خواب پرید
چایی م یخ کرد
باید میرفتم
خودم کنار پنجره برایم دست تکان میداد
اشکهایم کوچه راشست
منم، باید زود یادیر میرفتم
جمعه..خانه پدری.خرداد۲۹
سال۱۴۰۳
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۵۰۴۳ در تاریخ شنبه ۳ شهريور ۱۴۰۳ ۰۲:۲۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.