دیروز خانهٔ خاله بودیم (همونکه ازین وره و ازون ور نیست) که پسرخاله گرامی از سر کار برگشتن و در بدو ورود گفت «مامان! (یعنی خاله من) برات کتاب تعبیر خواب خریدم! مفت! از یکشنبه بازار!» منم حسابی گوشتتلخ شدم که آقا این چه کاریه. خب یه کتاب علمی، داستانی، ادبی، طنز یا یه چی دیگه میگرفتی! گفت «حالا تو نزن تو ذوق ما!»
منم گفتم خب حالا بیا خواب منو باهاش تعبیر کن. من خواب دیدم تو بازار دارم دوچرخه سواری میکنم ولی هر کاری میکردم نمیتونستم کنترلش کنم! بعد تو بازار چند تا گربه بودن که تا بناگوش نیششون باز شد و شروع کردن به قاه قاه خندیدن و یکی از گربه ها به رنگ زرد یدفه گفت: خاک تو سرت بدبخت دوچرخه هم بلد نیستی برونی!
بعد از بیان این خواب عجیب پسر خاله گرامی رفت تو قسمت گربه و شروع کرد خوندن : «گربه مرد بدخواه و بدکاره و دشمن است...» منم گفت «جالبه» ادامه داد که «اگر در خواب دید گربه را کشت😨 و پوست آن را کَند 😵😱😱😰 پس بر دشمن بدخواه غالب خواهد شد...».
منم یه تنه بهش زدم و گفتم «هه! اگه کسی تو خواب چنین کار فجیعی انجام بده به نظرم تعبیرش اینه که یحتمل مشکل روانی داره و باید به پزشک مراجعه کنه برادر😅😅»
در نهایت با مراجعه به «خنده» «تمسخر» و «مرکب» یه تعبیر هچل هفت در اومد.
خلاصه اونقدری که ما به این «اضغاث احلام» (زن جنابخان) اهمیت دادیم اگر صرف ریاضی میکردیم حدس ریمان اثبات میشد...
چقدر هم اساسی هست این قضیه برای رام کردن اعداد اول
البته وقت صرف حدس گلد باخ هم میشه کرد
جایزه اش هم ، ای ،بد نیست
و جالبه که توضیج انگاره گلد باخ ساده هم هست و برای غیر ریاضی ورزان ، قابل فهم
زنده باشید دوست جامع الاطراف