يکشنبه ۲ دی
ایجاد ایهام در تخلص: یک فن شاعرانه
ارسال شده توسط محمد شریف صادقی در تاریخ : پنجشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۳ ۰۳:۲۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۴۹ | نظرات : ۹
|
|
یکی از شناسههای مهم شعر فارسی که در زبانهای دیگر یا رایج نیست یا اگر هم رواج یافته به تاثیر از فارسی بوده است، «تخلص» شاعرانه میباشد. از زمان رودکی میبینیم شاعر در برخی اشعار خود به نام یا لقب خود اشاره میکند. این سنت در زمان سنایی بیش از پیش استفاده شد و تا دوران معاصر به پای ثابت شعر فارسی تبدیل شد اما در دهههای اخیر بسیاری از شاعران یا آن را کاملا کنار گذاشتهاند یا استفاده آنها از تخلص بسیار محدود است. در استفاده از تخلص، گاهی شاعر خود را منادا قرار میدهد و گاه از او با نام سوم شخص از او یاد میکند و گاه حتی آن را در معنی غیر از اشاره به خود شاعر- و یا با ایجاد ایهام معنایی استفاده میکند؛ و این موضوع اصلی این نوشتار کوتاه است.
برای مثال این شعر حافظ را بنگرید:
می خور که شیخ و «حافظ» و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
در اینجا ایهام معنایی وجود دارد: منظور از حافظ خود شاعر است یا منظور حافظان قرآن به عنوان یک پیشه است؟ (یعنی حافظان قرآن را همچون محتسبان و مفتیان و شیوخ اهل تزویر دانسته است). یا در جای دیگر از دیوان حافظ:
من اگر باده خورم ورنه، چه کارم با کس
«حافظِ» راز خود و عارف وقت خویشم
یکی دیگر از بهترین نمونههای این صنعت ادبی، کاربرد تخلص «شمس» در غزلیات مولاناست که گاهی برای اشاره به شخص شمس تبریزی و گاه به معنای «خورشید» به کار میرود و گاهی ایهام دلانگیزی با نظر به دو معنای یاد شده ایجاد میکند.
در شعر معاصر سایه (ابتهاج) و شهریار شاید دو نمونه از بهترین نمونههای استفاده از این صنعت هستند:
«مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا...سایهٔ او گشتم و او برد به خورشید مرا»
«به یاوه کس نشود شهریارِ ملک سخن...تو عشق و همتِ من وَرز و از من افزون باش»
دربارهٔ شهریار البته گاهی نوآوری از این هم فراتر میرود و شاعر گاهی تخلص خود را به دو قسمت میشکند:
«(شهر)یست بهم (یار) و من یک تنه تنها»
که البته جدای از نوآوری بر چالش وزن شعر هم غلبه میکند زیرا قرار دادن واژهٔ «شهریار» در برخی اوزان عروضی میسر نیست.
قطعا یکی از مزایای به کاربردن تخلص، که مخالفان آن در نظر نمیگیرند، این قبیل امکانات بالقوه است.
نظر شما چیست؟ آیا کاربرد تخلص امروزه بیهوده است؟ دوست دارم با نظرات مختلف دوستان آشنا شوم.
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۴۶۴۱ در تاریخ پنجشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۳ ۰۳:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
ممنون از نظر شما. من هم با شما موافقم. من خودم صادق، شریف و صادقی را استفاده میکنم (ممکنه درباره پدیده چند تخلصی بودن هم بعدا بنویسم که در نوع خودش جالبه😁) نه تنها با اسمم هماهنگه بلکه چندان مسبوق به سابق نیست! شریف و صادق ابدا تخلص های رایجی نبودن. از طرفی وزن تخلص هم مهمه. تخلصی که وزنش بد آهنگ باشه به خوبی در شعر عروضی جا نمیگیره. تخلص هایی که از دو هجای بلند (حافظ، سعدی، خامش و..) تشکیل شدن بهترین موارد هستن چون اکثریت اوقات میتونن در عروض شعر جا بگیرن. تخلصهایی مثل رها که یک هجای کوتاه و یک بلند دارن هم خوبن. اما تخلصهایی مثل سنایی، شهریار و... برای بعضی اوزان بدقلق هستند. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تخلص در واقع به معنی خلاص شدن هست و در گذشته شاعران در بیت آخر شعرشون استفاده میکردن و همینطور مثل یک امضا برای شعر و اعلام مالکیت شعر برای جلوگیری از سرقت ادبی بوده.
شاید مثلا این بیت سعدی:سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز .........
کمتر در ذهن کسی می موند که این شعر سعدی هست اما تخلص باعث اعلام مالکیت سعدی بر این شعر شده...
همچنین تخلص باعث استفاده از نام دلخواه و انس گرفته شاعر که با توجه به شکل،ویژگی و اخلاق انتخاب شده،میشه مثلا حافظ قرآن بودن حافظ باعث ایجاد این تخلص شده یا شهریار ارادت استاد رو به شاعر پیش از خودش نشون میده
بنده با تخلص کاملا موافقم اما متاسفانه امروز کمتر استفاده میشه و اگر هم استفاده میشه از تخلص خاصی استفاده نمیشه و اکثرن از تنها،رها و... استفاده میکنن در صورتی که تخلص باید خاص شاعر باشه...
جالب این موضوع که بنده در ابتدای کار ادبی تخلص یَ یَ رو انتخاب کرده بودم اما متاسفانه در یکی از انجمن های ادبی شهرم مورد تمسخر قرار گرفت و گفتند تخلص مد نیست و در نهایت شما میتونی یه تخلص کلی مثل تنها و.... اختصاص بدی و بنده عطایش را به لقایش بخشیدم و به عبارتی همرنگ جماعت شدم...