سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        آدما عوض می شن ؟
        ارسال شده توسط

        سودابه طهماسبی

        در تاریخ : پنجشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۴ ۰۳:۲۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۴۴۰ | نظرات : ۴۶

         
        خارجی / روز / جاده
        موسیقی ارامی پخش می شود .  پنجره های اتومبیل منظره های اطراف را منعکس می کنند .
        تپه ها با درختان کوتاه قد و کوهپایه ای، تخته سنگهای کوچک و بزرگی که گاه، گاه در کنار
        جاده دیده می شوند . دره ای کم عمق با رودخانه ای که در ان جاریست . رهگذرانی که زیر
        سایه درختان بیتوته کرده اند . اهالی روستایی در قسمتهایی بساط گسترده تا با فروش محصول
        باغاتشان ارتزاق کنند. دختر هر از چند گاهی دستش را برای انها تکان می دهد .
         
         
        داخلی / روز / اتومبیل
          نگاه دختر به قطرات زیبای رگبار ملایمی که شروع به باریدن می کند ،  جلب می شود.
        پ.... : داری به چی فکر می کنی ؟
        س... : راستش رو به بخوای به همه چیز و هیچ چیز ، به اینکه ........به اینکه
        بعضی چیزا بدون اینکه احساسشون کنی عوض می شند ،تغییر می کنن ، یه روز افتابی ...
        یه روز ابری ،  سردی یا  گرمی . روزی که آروم آروم شب می شه. ( هیجان زده و ملتهب)
        خونه ها ، درختها ،حتی رودخونه ای که می بینی ممکنه فردا اینجا نباشن . همه چی عوض
        میشه . همه چیز تغییر می کنه ،و اون چیزی که تغییر کرده جلوی چشات می مونه. جوری که
        دیگه تغییر رو می پذیری . چون چاره ای نداری . مثل اینکه از اولش اینجوری بوده
        فکرش هم آدم و می ترسونه  ....مکث ....پارسا ؟
        پ....لحظه ای برف پاک کن را می زند ، نگاهش به جاده است : جان دلم
        س.... : ادما هم عوض می شن ، نه ؟ تغییر می کنن؟ برای اینکه بتونن ادامه بدن......
        فراموش می کنن.؟ این قانون زندگیه .....نه ؟
        پ... : چی شده که این حرفا رو می زنی ؟ نکنه هنوز تو فکر اون ترمز و......
        س...... حرفش را قطع می کند : خوب آره ، چرا که نه . همین اتفاق ساده می تونست امروز رو
        جوری تغییر بده که با اون چیزی که فکر می کردیم زمین تا آسمون فرق داشت .
        پارسا : ولی اینجا یه چیزی رو داری ندید می گیری . بعضی وقتها به قول قدیمی ها این اتفاق ها
        به سبب روزگاره که تودر به وجود اووردن اونا هیچ نقشی نداری . پس مجبوری هر تغییری رو پذیرا
        باشی . اما وقتی یه چیزی یا کسی رو دوست داشته باشی .با تمام وجودت ، اون دیگه یه احساسه پس
         چه جوری می شه یه حس قشنگ روتغییرش داد.
        .حتی اگر بخوایی اونو فراموشش کنی بیشتر خاطرت رو آزرده می کنه  . یه عشق ممکنه گذر روزگار
        اونو کهنه و قدیمی کنه ، اما چیزی که رو قلبت نقش می اندازه دیگه قسمتی از تو می شه .
        س..... با لحنی آرام : پس یه عشق واقعی نه تغییر می کنه ، نه ، هیچ وقت فراموش نمی شه ؟
        پارسا : آره...  ببین چه جوری داری زیر زبون منومی کشی ... آخه....
        چشمان س.... می درخشد...
        _خوب چطوری منظورمو بگم ..... وقتی از عشق یه تصویر زیبا می سازی و  .....بعد اونو قاب کنی
        و کنج دلت آویزون می کنی
        وقتی میشینی و ساعت ها مثل یه موسیقی به نغمه های لطیفش گوش می دی. یا با عطر و
        طراوتش نفس می کشی ....برقی در چشمان پارسا می درخشد . صورتش برافروخته :  و وقتی
        می دونی که زنده بودنت به همه این چیزا بستگی داره  چطوری فراموش می شه ، حتی اگه
        نباشه . زمانی می تونی فراموشش کنی ، که زنده بودنت رو فراموش کنی . اینم قانون زندگیه.
        نمی دونم دختر بیا بحث و عوض کنیم
        س...:  با اینکه این حرفهارو بارها ازت شنیدم  ، اما دوباره شنیدنش یه آرامش خاص بهم میده.
        سکوت زیبایی که با نیروی عشق هم بازی شده در فضا شناور می شود 
        ابرها حجاب را ازگیسوان خورشید  بر می کشند . باران بند می آید  و باردیگر در امتداد نگاه س...
        مناظر اطراف به تصویر کشیده می شوند .

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۶۱ در تاریخ پنجشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۴ ۰۳:۲۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۵۸ شاعر این مطلب را خوانده اند

        محسن حامد (باران)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        سميه سبحاني

        ،

        حامی شریبی

        ،

        مسعود میناآباد

        ،

        حسن حسینی

        ،

        سودابه طهماسبی

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        ،

        لادن آهور (بانو)

        ،

        فرهین رام

        ،

        وسعت اله کاظمیان دهکردی

        ،

        علی عبداللهی

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        مهدی قربانی (ققنوس)

        ،

        کاظم دولت آبادی(فراز)

        ،

        مــــانی سرخابی

        ،

        مشکوة توکل

        ،

        زیتا رضایی

        ،

        بهونه راد

        ،

        فریبا مُطاعی

        ،

        شیوا موسی زاده

        ،

        جواد نسیمی

        ،

        حامد شریفی(عرش)

        ،

        نیما حاج میرزایی(آریا)

        ،

        علیرضاجهانگیری نوین

        ،

        فاطمه جهانباز نژاد

        ،

        ابراهیم اشراقی

        ،

        حامد برزگر

        ،

        مهدي ا.هومن

        ،

        مهسا یحیی زاده (ترانه)

        ،

        هادی خدایی(زمین)

        ،

        سامان

        ،

        آبتین

        ،

        عبدالوهاب (وهاب) شیرودی

        ،

        ژيلا شجاعي (يلدا)

        ،

        کاظم رستمی

        ،

        فرامرز فرخ

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        مونس ارجمندی

        ،

        نادر ابراهیمیان

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        امیدمرادی

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        مینا علی زاده

        ،

        آیه ابرار

        ،

        فرمیسک(هاوار هه لوی)

        ،

        سید حسام حسینی ارسنجانی

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        اکرم ابراهیمی

        ،

        مهرداد رستم آبادی (شاهد)

        ،

        ریحانه حسن آبادی

        ،

        منوچهر افتخار زاده

        ،

        وحید ممی زاده

        ،

        آیدین شیرازی

        ،

        مریم شجاعی

        ،

        حسین راستگو

        ،

        کوروش فلاح نژاد (رِند)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2