سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 15 آبان 1403
    4 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 5 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۱۵ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        افسانه مهدویان شاعر تهرانی
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی (رها)

        در تاریخ : چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ ۰۳:۱۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۰ | نظرات : ۱

        بانو "افسانه مهدویان" شاعر ایرانی، زاده‌ی دومین روز از اردیبهشت ماه ۱۳۴۲ خورشیدی، در تهران است.
        ایشان کارشناس بازنشسته‌ی حقوق ثبت است. 

        ▪کتاب‌شناسی:
        - نخل‌های جنوب می‌فهمند 
        - رقص فرشته‌ها 
        - ترنم غزل 
        - دیبای سپید 
        و...

        ▪نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        [کوچه‌های غم] 
        شبی در کوچه‌های خلوتِ غم  
        که پیچیده در آن‌ها بوی شبنم 
        و زیر ِ نخل‌های ِ خوش بر و رو
        دو زوج ِ عاشق و معشوق هم‌سو 
        سخن‌ها رانده از دلدادگی‌ها 
        و نجوا می‌کنند از سادگی‌ها 
        ببستند عهد و پیمان‌های دیرین 
        کنار خاطراتی بس چه شیرین 
        صدای رود کارون پر هیاهو 
        بلم بر روی هر موجی چو آهو 
        دو دلداده نشسته توی قایق 
        در آغوش هوا مثل ِ دو عاشق 
        گهی مستانه با هم مثل شیراند  
        گهی چون بید مجنون سر به زیراند 
        گهی اخمی به پیشانی نشانند 
        گهی با خنده‌ای جان می‌ستانند 
        گهی لب بر لب هم می‌گذارند 
        گهی پَر می‌کشند و بی‌قرارند 
        گهی سر به هوا چون ماه تابند 
        گهی از یکدگر رو بر بتابند 
        گهی آرام و خاموش و سبک بال
        گهی مانند طوفان پُر ز امیال 
        گهی با هر خوشی سازی نوازند 
        گهی از ابر دیده سیل بارند 
        به نیک و بد جهان را در ستیزند 
        برای هر دَمی طرحی بریزند 
        به هر نحوی درین دنیای عاشق 
        شدند بر این جهان پیروز و فائق.

        (۲)
        [حیف] 
        حیف، در این باغ آوازی به غیر از سار نیست 
        از بهشتم آنچه باقی مانده جز الوار نیست 
        دور کن از خود غرور و بد دلی را وُ بدان
        اژدها افتاده در چاه وجودت مار نیست 
        آنکه مانند کلاغانت خبر می‌آورد
        مثل دشمن دار او را چون تو را غمخوار نیست 
        شعله بر جان می‌نشاند آن که تیرت می‌زند 
        دوستی کن با رفیقان دشمنی دشوار نیست 
        غم که خلوت می‌کند با این دل دیوانه‌ام
        عشق غوغا می‌کند شایسته‌ی اقرار نیست 
        مثل کوهی که صدایم را به من پس می‌دهد 
        در غرورت عاشقی چیزی بجز انکار نیست.

        (۳)
        [تماشایت] 
        دیده را بستم که در خوابم تماشایت کنم 
        دشت و صحرا را بگردم بلکه پیدایت کنم 
        من به دردت مبتلایم عاشقی دیوانه‌ام
        در تکاپویم که روزی مست و شیدایت کنم 
        ناز چشمانت به جانم می‌خرم محبوب من 
        در جهان آوازه باشی چون زلیخایت کنم 
        وقت تَرسیمت نگارم!! با هزاران آرزو
        پالتم را دست گیرم طرح سیمایت کنم 
        می‌کَنم من بیستون را با دلی پر از نیاز
        تا به شیرینی خودم را نذر فردایت کنم.

        (۴)
        [درگیر] 
        دلم درگیر عشقی شد که با جان غرق در آنم 
        نمی‌دانم چه کردی که شبیه موج طوفانم  
        دلم این ساحل دلواپسی‌ها را نمی‌خواهد 
        ازین دریای پر آشوب ِ طوفان‌زا گریزانم  
        اگر بودی کنار من جهان را با تو می‌گشتم 
        ولی در قاب تنهایی خود اینک پریشانم  
        چو شرط حق ندیدم با وجودی که خطا کردی
        که در افسانه‌ی عصمت سراپا غرق عصیانم 
        میان قلب من با قلب تو پیوند خوبی نیست  
        ولی نام تو در هر لحظه آویز است بر جانم  
        ندیدی با چه شوری جان فدایت بوده‌ام هر شب 
        ولی از اینکه دل دادم به تو حالا پشیمانم.

        (۵)
        [نکند] 
        نکند مست شوی رو بنمایی به کسی 
        نکند پست شوی دل بری از خار و خسی 
        نکند صورت تو قاب شود آینه را
        نکند محو تماشا بشوی، یا هوسی 
        نکند دل بدهی جوهر بی‌عاطفه را
        نکند جور زمانه بکشد در قفسی 
        نکند مهر تو در جان نشود با من و باز
        من دل شیفته درگیر شوم با مگسی 
        نکند سنگ زنی بر دل دیوانه‌ی من 
        که فراموش کنم مهر تو را چون هوسی.

        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی (صحرا)

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۵۹۳ در تاریخ چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ ۰۳:۱۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        آتنا اظهری
        چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ ۲۳:۴۸
        درود بر استاد و شاعر گرامی لیلا طیبی🌷🌷⚘
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2