جمعه ۲ آذر
آغشته به امید
ارسال شده توسط رزگار کریمی در تاریخ : شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲ ۰۴:۱۶
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۱۱ | نظرات : ۱
|
|
با تمام خلوص نیت دست خواهر اش را گرفت و با چنان شوقی شروع به تعریف رنگ ها و سرزمین آغشته به آزادی میگرددکه کسی قبلا از او باور نمیکرد
واقعا خیابان با تمام ماشین ها و صداهایی دیگرو آدم هایش چینین شکلی داشته باشد!
برای همه آدم های محلی گندآباد این عمل تغییر ممکن بود چون میدیدند
ادمی با چشمان کور چنان از دیدن چیزی های کوچک زندگی لذت میبرد که آن آدم های زنده یا حتی آن همه واهمه از زیبایی که قبلا کسی نمیدید اما حالا آنها چنان از دیدن چیزهای کوچک زندگی شان لذت میبردند که کسی قبلا از همه اینها واقعا باور نمیکرد زندگی این چنین زیبا باشد.
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۴۵۵۵ در تاریخ شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲ ۰۴:۱۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
گنگ بود و با وجود آنکه گوشه چشمی به نابینایی داشتید ولی نتوانستید آنچنان که بایسته است آن را به تصویر بکشید.
زیبایی و نوع دید از لحاظ آدم هایی که نعمت بینایی را ندارند شکل و رنگ دیگری به خود می گیرد شما باید یا با مطالعه ی میدانی یا با کنکاش در کتابها به آن نوع دید و نگاه دست پیدا کنید یا حداقل نیم ساعت چشم خود را ببند و در دنیای آنها باشد قطعا متوجه می شوید که نگارش و نوشتن در مورد چنین اشخاصی نه به این سادگی است
همیشه شادمان باش و از لبخندت به دیگران ببخش